گنجور

 
سلمان ساوجی

ای ز حیای گوهر پاک تو

غرق عرق زاده بحر عدن

دولت طفل تو که خواهد دمد

تا ابدش بوی لبان از دهن

روز نخستین که ز مادر بزاد

دایه طفل و کرم ذوالمنن

ساختنش از اطلس گردون قماط

داد ز پستان سعدات لبن

روح امینش ز سر سدره گفت

انبته الله نباتا حسن

باد قرین تن و جانش مقیم

ورد سحرگاه اویس قرن

دور تو با دور فلک متصل

عهد تو با عهد ابد مقترن

 
 
 
رودکی

لقمه‌ای از زهر زده در دهن

مرگ فشردش همه در زیر غن

کسایی

عمر چگونه جهد از دست خلق

باد چگونه جهد از بادخَن

سروبنان کنده و گلشن خراب

لاله ستان خشک و شکسته چمن

بسته کف دست و کف پای شوغ

[...]

فرخی سیستانی

دی به سلام آمد نزدیک من

ماه من آن لعبت سیمین ذقن

بازنخی چون سمن و با تنی

چون گل سوری به یکی پیرهن

تازان چون کبک دری برکمر

[...]

مسعود سعد سلمان

ای ملک شیردل پیل تن

صفدر لشکرشکن تیغ زن

خسرو مسعود سعود فلک

بر سر تاج تو شده انجمن

دولت در خدمت و در مدح تو

[...]

نصرالله منشی

نیک برنج اندرم از خویشتن

گم شده تدبیر و خطا کرده ظن

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه