گنجور

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۴

 

ته که ناخوانده‌ای علم سماوات

ته که نابرده‌ای ره در خرابات

ته که سود و زیان خود ندانی

به یاران کی رسی هیهات هیهات

باباطاهر
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

هر آن روزی که باشم در خرابات

همی نالم چو موسی در مناجات

خوشا روزی که در مستی گذارم

مبارک باشدم ایام و ساعات

مرا بی خویشتن بهتر که باشم

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱

 

چه خواهی کرد قرایی و طامات

تماشا کرد خواهی در خرابات

زمانی با غریبان نرد بازم

زمانی گرد سازم با لباسات

گهی شه رخ نهم بر نطع شطرنج

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

نخواهم من طریق و راه طامات

مرا می باید و مسکن خرابات

گهی با می گسارم انده خویش

گهی با جام باشم در مناجات

گهی شطرنج بازم با حریفان

[...]

سنایی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲ - سخنی چند در عشق

 

هم از قبله سخن گوید هم از لات

همش کعبه خزینه، هم خرابات

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین

 

بنفشه با شقایق در مناجات

شکر می‌گفت فی‌التاخیر آفات

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۷ - تمثیل موبد چهارم

 

چو می‌مردند می‌گفتند هیهات

کزین بازیچه دور افتاد شهمات

نظامی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵

 

سحرگاهی شدم سوی خرابات

که رندان را کنم دعوت به طامات

عصا اندر کف و سجاده بر دوش

که هستم زاهدی صاحب کرامات

خراباتی مرا گفتا که ای شیخ

[...]

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم

 

همه از بود تست ای جوهر ذات

که رخ بنمودهٔ در جمله ذرّات

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در نعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و سلم

 

چو نور پاک اوست از پرتو ذات

نظر افکند سوی جمله ذرّات

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۳) مناجات آن بزرگ با حق تعالی

 

سحرگاهی بزرگی در مناجات

زبان بگشاد وگفت ای قایم الذات

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۲) حکایت حلّاج با پسر

 

که تو در ره نهٔ مرد قوی ذات

که تنها دم توانی زد بمیقات

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

سری کو سرکشد از حکم این ذات

بپای پیلش اندازم بشهمات

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۰ - حکایت گربه و موش و باده

 

به مستی جمله رندان در خرابات

همی گویند بیهوده خرافات

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۵ - آمدن هدهد در نصیحت بلبل باو که راه بسی باریکست

 

روا دای که رندان خرابات

برند از خون تو سازند طلسمات

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

زهی فر و حضور نور آن ذات

که بر هر ذرهٔ می‌تابد ز ذرات

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

نکو گوئی نکو گفتست در ذات

که التوحید اسقاط الاضافات

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۱ - المقاله العاشر

 

برای آن فرستادند اینجات

که تا امروز سازی برگ فردات

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش سیزدهم » بخش ۱ - المقاله الثالث عشر

 

زمانی اشک ریزم در مناجات

زمانی درد نوشم در خرابات

عطار
 
 
۱
۲
۳
۲۱
sunny dark_mode