گنجور

 
سنایی

چه خواهی کرد قرایی و طامات

تماشا کرد خواهی در خرابات

زمانی با غریبان نرد بازم

زمانی گرد سازم با لباسات

گهی شه رخ نهم بر نطع شطرنج

گهی شه پیل خواهم گاه شهمات

گهی همچون لبک در نالش آیم

گهی با ساتکینی در مناجات

گهی رخ را نهاده بر زمین پست

گهی نعره کشیده در سماوات

چنان گشتم ز مستی و خرابی

که نشناسم عبارات از اشارات

نه مطرب را شناسم از موذن

نه دستان را شناسم از تحیات

شنیدم من که شاهی بنده را گفت

که تو عبد منی پیش آر حاجات

همی گفت ای سنایی توبه ننیوش

که من باشم بپاهم در مناجات

 
 
 
شمارهٔ ۷۱ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
باباطاهر

ته که ناخوانده‌ای علم سماوات

ته که نابرده‌ای ره در خرابات

ته که سود و زیان خود ندانی

به یاران کی رسی هیهات هیهات

سنایی

هر آن روزی که باشم در خرابات

همی نالم چو موسی در مناجات

خوشا روزی که در مستی گذارم

مبارک باشدم ایام و ساعات

مرا بی خویشتن بهتر که باشم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
عطار

سحرگاهی شدم سوی خرابات

که رندان را کنم دعوت به طامات

عصا اندر کف و سجاده بر دوش

که هستم زاهدی صاحب کرامات

خراباتی مرا گفتا که ای شیخ

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۲۸۲ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مولانا

بده یک جام ای پیر خرابات

مگو فردا که فی التأخیر آفات

به جای باده درده خون فرعون

که آمد موسی جانم به میقات

شراب ما ز خون خصم باشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه