گنجور

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴ - الاتصال

 

جدائیرا چو هشتی عین اوئی

نگنجد بین واحد تار موئی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۱ - جواهر العلوم و الانباء و المعارف

 

تفرق نیست در وی قدر موئی

کنی گر بی‌تخالف جستجویی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۲ - صوره‌الحق

 

گرت با صوره‌الحق است روئی

محمددان که صورت بند اوئی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۰۴ - العبره

 

بود گر چشم عبرت بین بروئی

کند عبرت ز هر مژگان و موئی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۴۴ - القدم

 

نگردد سیر هیچ از آرزوئی

بهر آنی بود در جستجوئی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۵ - علامه دفع البخل للمجاهد

 

هنوز آن مرده دارد جنبجوئی

اگر خیزد تو در کامش فروئی

صفی علیشاه
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۹ - بادهٔ عشق

 

دلم باشد اسیر خوب رویی

نگاری، شوخ و شنگی، تندخویی

سر من در خم چوگان زلفش

بود سرگشته تر گویی ز گویی

چو یاد آید مرا محراب ابروش

[...]

ترکی شیرازی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

اناالحق یا هوالحق هر چه گوئی

بگو بی پرده میدانم که اوئی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۰ - جواب

 

چو اندر ظرف تحدیدی سبوئی

اگر فانی شدی در بحر اوئی

صفای اصفهانی
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۱۷ - دل من بی قرار آرزوئی

 

دل من بی قرار آرزوئی

درون سینهٔ من های و هوئی

سخن ای همنشین از من چه خواهی

که من با خویش دارم گفتگوئی

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۸۷ - حرم از دیر گیرد رنگ و بوئی

 

حرم از دیر گیرد رنگ و بوئی

بت ما پیرک ژولیده موئی

نیابی در بر ما تیره بختان

دلی روشن ز نور آرزوئی

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۵۱ - ز شوق آموختم آن های و هوئی

 

ز شوق آموختم آن های و هوئی

که از سنگی گشاید آب جوئی

همین یک آرزو دارم که جاوید

ز عشق تو بگیرد رنگ و بوئی

اقبال لاهوری
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۵

 

برو گم شو عجب بی‌چشم و رویی

چه رو داری که با من همچو گویی

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۱۱

 

به این وصف از چنین ملت چه جویی؟

به این یک مشت پرعلت چه گویی؟

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۴ - جواب به خرده‌گیر

 

شنیدم یاوه‌گویی هرزه‌پویی

گدایی، سفله‌ای، بی‌آبرویی

ایرج میرزا
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۳ - زرتشت

 

به ایمانی ره بیگانه جویی

رها کن تا کی این بی‌آبرویی

عارف قزوینی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱ - طبیبان وطن

 

چو دردش گوبی و درمان نگویی

یقین می‌دان تو عزرائیل اویی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - خیال مستان

 

رفیق ار داری او را زشت گویی

به‌تو خشم آورد زین زشت‌خویی

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۹ - حکایت

 

بزشتی کرد تسخر عیب‌جوئی

که از خوبی نداری آبروئی

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
sunny dark_mode