ز عبرت گویمت تعبیر باهر
ز حال خلق بینی هر چه ظاهر
ز خیر و شر و از اقبال و نکبت
بر آن باشد تو را همواره عبرت
بمردم هر چه شد جاری بدنیا
بر ایشان منتقل گردد بعقبی
چو برگشت امور و حال خلقان
بسوی اوست در پیدا و پنهان
شود روشن بر او حال عواقب
ز آثاری که بیند در مراتب
شناسد هر چه از وی در نهان بود
قیام او بر آن واجب توان بود
عبور از ظاهر خلقت برؤیت
نماید بر حکیم از روی حکمت
ز آثار وجود و ظاهر آن
بسوی باطن بس قاهر آن
به بیند تا در اشیاء وجهاتش
ظهور حق و آثار و صفاتش
زهر چیزی که بیند در خلایق
کند عبرت مگر مرد حقایق
اگر جنبد ز بادی پرکاهی
ز عبرت سوی او دارد نگاهی
درخت از باد سبز و بارور گشت
جدار از جنبش او بیخبر گشت
بجائی باد ابر و بارش آورد
بجائی بهر خشکی جنبشی کرد
زوی هر شاخ خشکی خشکتر شد
درخت سبز و تر ز او بارور شد
تو عبرتگیر از بادی دمادم
که از وی چون شد این افزون و آن کم
چرا یابد یکی ز انفاس رحمان
کمالی وان دگر یک ضعف و نقصان
یکی از فیض رحمانی شقی شد
یکی رحمت نصیب و متقی شد
ثمرها را نظرها کن در شجرها
چو آثار مؤثر در اثرها
کجا بود این ثمرها در کمون بود
که ظاهر شد نبد یا بود چون بود
نهان بد در میان آب یا خاک
و یا آمد ز باغستان افلاک
رز از هم ریخت چون آشوب دی شد
پس از اردیبهشت انگو رومی شد
فکندی دانه را روید نباتی
نواها حق تو را داد از نواتی
میان آب و گل پوسید و بد شد
و زان پس ریشه گشت و دانه صد شد
شد از میل طبیعت اندر آدم
عیان نسلی و زان برپاست عالم
ز حیوان بالتبع هم زوج زوجند
که هر نوعی بعالم فوج فوجند
میان مرد و زن رفت اتصالی
نمود از نقطهئی یوسف جمالی
تو گو آن آب و خون را حال چون شد
گذشت از عرش و عقل ذوفنون شد
حجر بی سیر نبود بین هم او را
تحرکهاست مخفی هر دم او را
تو رفتارش بمعنی جوهری دان
من این تنها نگویم دفتری دان
خود آن کوهی که کان زر و لعل است
دلیل آنکه چرخش زیر نعل است
جبال جامد از حق در خطاب است
که در سیر و مرور او چون سحاب است
نمود آنکوه چون از قعر جوشی
مزین شد ز لعلش تاج و گوشی
هزاران نکته در یک سنگ بنهاد
که عبرت راست کافی گر کنی یاد
بود گر چشم عبرت بین بروئی
کند عبرت ز هر مژگان و موئی
ز ملک عقل تا شهر هیولا
نظرها را بعبرت کن مهیا
پس از معقول رویآور بمحسوس
در اشیاء دل بعزت دار مأنوس
به بین بر پرده هر جائی که نقاش
چسان مینا گری فرموده برجاش
اگر هم تیز بین باشی و هشیار
نبینی نقشی الا نقش دلدار
خود او بود آنکه شد رنگ و رقم بست
مخالف نقش خویش اندر قلم بست
بجائی لوح و در جائی قلم شد
بجائی قطره جائی شط و بم شد
ظهوری کرد و عالم گشت نامش
مهمی گردید و شد بالای بامش
بآن قامت که دانی درمیان شد
قیامت کرد بر پا و نهان شد
بشور افتاد هر کس کو کجا رفت
پی او هر کس از راهی جدا رفت
ز جائی او نشد بر جای دیگر
نماید هر زمان بالای دیگر
از آن بالا هر آنکس درگمان شد
که این آن نیست کاول در میان شد
خود او از اول و آخر برونست
ز هر شیئی ظهور او فزونست
نما در بحر عبرت ارتماسی
که تا بشناسیش از هر لباسی
میان جمع باشد در تماشا
که چون درهر سری افکنده سودا
چه میگویند خلق از وصف رویش
که نوشد می بتعظیم از کدویش
که اندر جستجویش باشتاب است
که قانع از جمالش بر نقاب است
میان انجمن افکنده آشوب
باو هر کس بنوعی گشته منسوب
خود آن نسبت بر او باشد اضافی
تعین نیست با قدسش منافی
تعین هیچ آنجا در قلم نیست
نمایش با وجودش جز عدم نیست
بهر جائیست او را خاصه اسمی
تعینها ز گنجش چون طلسمی
بعبرت گر دمی با خود نشینی
جز او رخسار موجودی نبینی
یکی از خود سفر در بحر و بر کن
بهر موجودی از عبرت نظر کن
چو گشتی کامیاب از سیر آفاق
برخسارش شدی ز آئینه مشتاق
باینمعنی که دیدی عکس رویش
نما سر را قدم در جستجویش
بنه در سیر نفس خویش گامی
ازین ره کن به وصلش اهتمامی
چو او خود گرچه با هر قطره یار است
ز ما تا او هزاران بحر نار است
عملها هست در راه وصالش
یکی عبرت بود در اشتغالش
بعبرت ره بسوی او توان برد
به بحرش پی ز جوی او توان برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره عبرت گرفتن از وقایع و نشانههای زندگی است. شاعر با استفاده از مثالهایی از طبیعت و امور انسانی، نشان میدهد که هر چیزی در زندگی دارای معنا و درسهایی است که باید از آنها عبرت گرفت. او به تغییرات درختان، باد، و سایر پدیدهها اشاره میکند و میگوید که هر یک از این موارد میتواند نمادی از حقایق عمیقتری باشند.
شاعر تأکید میکند که انسان باید در بررسی زندگی و اطراف خود توجه بیشتری داشته باشد و از آثار و عواقب کارها و رفتارهایش عبرت بگیرد. او در نهایت به این نکته میرسد که در شناخت وجود و روح انسانی، درک عمیقتری ضروری است و این درک میتواند به نزدیکی به حقیقت و وجود الهی منتهی شود. متن به دنبال دعوت به تأمل، عبرتاندوزی و ارتقاء آگاهی است.
هوش مصنوعی: از تجربه به تو میگویم که حقایق روشن را از وضعیت انسانها میتوانی ببینی، هر آنچه که در ظاهر نمایان است.
هوش مصنوعی: همیشه از خوبیها و بدیها و همچنین از سرنوشتهای خوب و بد باید درس بگیری و عبرت بگیری.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در این دنیا برای انسانها پیش میآید، بعد از مرگ به زندگی بعدی آنها منتقل میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که همه چیز و وضعیت مردم به سوی او بازمیگردد، چه در ظاهر و چه در باطن.
هوش مصنوعی: آدمی با دیدن نشانهها و آثار مختلف در زندگی، میتواند به خوبی حال و آیندهاش را دریابد و از عواقب کارهایش آگاه شود.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دل و روح انسان نهفته باشد، در صورت بروز آن باید با آن مواجه شده و به آن عمل کند.
هوش مصنوعی: انسان حکیم با درک عمیق خود، از دنیای ظاهری و مادی فراتر میرود و به فهم عمیقتری از حقیقت و حکمت میرسد.
هوش مصنوعی: از نشانههای وجود و نمود آن میتوان به عمق و رازهای درونی آن پی برد که بسیار قوی و تسلطدار است.
هوش مصنوعی: نگاهی به اشیاء بینداز و ببین که چگونه نشانهها و صفات حق در آنها نمایان است.
هوش مصنوعی: هر چه شخصی در انسانها مشاهده کند، باید سبب اندیشه و عبرت شود، به جز مردان حقیقی که درک عمیقتری از واقعیت دارند.
هوش مصنوعی: اگر بادی بوزد و پر کاهی به حرکت درآید، این نشاندهنده این است که او به درس عبرت توجه کرده و نگاهی به سمت آن دارد.
هوش مصنوعی: باد سبب سبز شدن و بارور شدن درخت شد، اما دیوار از این تغییر و حرکت بیخبر ماند.
هوش مصنوعی: باد به همراه خود ابر و باران را میآورد و به جایی که نیاز به آب و زندگی دارد، حرکت میکند.
هوش مصنوعی: از هر شاخهای که خشکی بیشتر میشود، درخت سبز و تر از آن بارورتر میشود.
هوش مصنوعی: از باد پیوسته عبرت بگیر، که چگونه برخی چیزها بیشتر و برخی کمتر میشوند.
هوش مصنوعی: چرا برخی از افراد به برکت نفسهای رحمانی به کمال و رشد میرسند، در حالی که دیگران در ضعف و نقص به سر میبرند؟
هوش مصنوعی: از نعمتهای پروردگار، یکی دچار شقاوت و بدبختی شد، در حالی که دیگری به رحمت و تقوای الهی دست یافت.
هوش مصنوعی: بررسی میوهها را به درختان معطوف کن، همانطور که نشانههای تأثیرگذار را در نتایج میتوان مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: این ثمرها که اکنون دیده میشوند، در واقع در جایی پنهان بودهاند و حالا نمود پیدا کردهاند. آیا در ابتدا وجود نداشتهاند یا به شکل دیگری بودهاند؟
هوش مصنوعی: چه چیزِ بدی در دل آب یا زمین پنهان است یا اینکه از باغهای آسمان به وجود آمده است؟
هوش مصنوعی: گل رز به هم ریخت و در هم فرو افتاد، همانطور که پس از آشوب دیماه، انگور در اردیبهشت به میوه میرسد.
هوش مصنوعی: دانهای که کاشتهای، سبز میشود و گیاهی از آن رشد میکند؛ این حق توست که از این نواها و آواها بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: در میان آب و خاک، همانطور که فاسد و خراب شد، در نهایت به ریشه تبدیل گشت و به تعداد زیاد برآمد.
هوش مصنوعی: از کشش و تمایل طبیعی در وجود انسان، نسلی به وجود آمده که بر اساس آن، تمام جهان شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: در دنیای حیوانات، هر نوع از آنها به صورت جفت وجود دارند و هر گروهی از آنها به صورت دستهدسته در طبیعت دیده میشوند.
هوش مصنوعی: در بین مرد و زن، پیوندی برقرار شد که از نقطهای مانند زیبایی یوسف نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: بگو حالا آن آب و خون چه طور شد که از عرش و درک عمیق فراتر رفت.
هوش مصنوعی: سنگ به خودی خود بیحرکت است، اما در درونش حرکات و جنبههای پنهانی وجود دارد که نشاندهنده زندگی و تحرک آن است.
هوش مصنوعی: من به معنای واقعی رفتار او پی بردهام و این تنها نظر من نیست، بلکه نوشتهها و آثار نیز این را تأیید میکنند.
هوش مصنوعی: کوهی که منابع طلا و سنگهای قیمتی دارد، نشانهای از آن است که چیزهای بزرگ و ارزشمند تحت فشار و چرخش زمانه قرار دارند.
هوش مصنوعی: کوههای سخت و ثابت تحت تأثیر حق هستند، و در حالی که حق در حال حرکت و جریان است، به مانند ابرها میباشد.
هوش مصنوعی: هنگامی که کوه از عمق زمین به جوش آمد، با زیبایی لعلها زینت یافت و تاجی بر سر گذاشت.
هوش مصنوعی: در درون یک سنگ، نکتهها و درسهای فراوانی نهفته است که اگر بخواهی، میتوانی از آنها عبرت بگیری و به یاد بسپاری.
هوش مصنوعی: اگر چشمی باشد که عبرت بگیرد، باید از هر مژه و مویی که در وجود دارد، درس بگیرد و پند آموزد.
هوش مصنوعی: این شعر به ما میگوید که از دنیای عقل و منطق تا دنیای بیقاعده و نامشخص باید نگاههایمان را با آمادگی و بیداری بررسی کنیم. یعنی باید با دقت و هوشیاری به اطراف و پدیدههای مختلف اطرافمان بنگرید و به واقعیتهای زندگی پی ببریم.
هوش مصنوعی: پس از اینکه به مفاهیم عقلانی دست پیدا کردی، به دقت به چیزهای محسوس و قابل مشاهده در جهان توجه کن، زیرا دل را با عزت و احترام آشناتر و پیوندی نزدیکتر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: به هر جا که نگاه کنی و پردهای ببیند، مشاهده میکنی که هنرمند چگونه با مهارت تصویرسازی کرده و آثارش را بر آنجا به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: حتی اگر با دقت و تیزبینی به اطراف خود نگاه کنی، باز هم جز تصویر محبوبت چیزی نخواهی دید.
هوش مصنوعی: او خود بود که رنگ و طرحی ایجاد کرد که با نقشی که در قلم خود نقش بسته، مغایرت دارد.
هوش مصنوعی: در جایی تختهای برای نوشتن وجود دارد و در جایی دیگر قلمی برای ثبت حروف. در یک مکان قطرهای کوچک و در مکان دیگر جایی به عظمت یک رودخانه قرار دارد، و در نهایت جایی به وجود میآید که همه چیز به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: شخصی به دنیا آمد و شناخته شد، نامش معروف شد و به اوج رسید.
هوش مصنوعی: با آن اندام زیبا که میشناسی، روز قیامت برپا شد و او بهطور ناگهانی غایب گشت.
هوش مصنوعی: هر کسی به سمت خودش رفت و در پی او افتاد، و هر کس از راه خود جدا شد.
هوش مصنوعی: او از جایی به جایی دیگر منتقل نمیشود، اما همیشه در هر مکان به شکل جدیدی خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از بالا به دنیا نگاه کند و فکر کند که این واقعیت همان چیزی است که در ابتدا به آن فکر میکرد، در حقیقت در اشتباه است.
هوش مصنوعی: او از ابتدا و انتها فراتر است و وجودش از همه موجودات بیشتر و بارزتر است.
هوش مصنوعی: در دل دریای عبرت غوطهور شو، تا آن را بشناسی و از هر پوششی آزاد باشی.
هوش مصنوعی: در میان جمع، کسی به تماشا است که در دل هر کس، اندیشهای خاص و متفاوت وجود دارد.
هوش مصنوعی: مردم درباره زیبایی چهرهاش چه میگویند، مانند این است که شراب را با احترام از کدو مینوشند.
هوش مصنوعی: کسی که در جستجوی اوست با شتاب به دنبال او میگردد، زیرا از زیباییاش راضی و قانع نیست و فقط به ظاهر و نشانههای او بسنده کرده است.
هوش مصنوعی: در جمع، هرج و مرج ایجاد شده و همه به نوعی به آن نسبت داده شدهاند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آن ارتباط و نسبت میان انسان و خداوند، یک ارتباط اضافی و فرعی است و هیچگونه تضادی با مقام مقدس و والای خداوند ندارد. به عبارت دیگر، وجود این نسبت، موجب کاهش یا خدشهدار شدن شأن و عظمت خداوند نمیشود.
هوش مصنوعی: هیچ چیز در آنجا وجود ندارد که به وضوح قابل مشاهده باشد، و تنها چیزی که با وجود آن به نظر میرسد، عدم یا عدم وجود است.
هوش مصنوعی: او را به مکانی خاص مربوط کردهاند که مانند طلسمی، نام و مشخصاتی برایش تعیین شده است.
هوش مصنوعی: اگر لحظهای با خودت خلوت کنی، جز چهرهٔ او چیزی نخواهی دید.
هوش مصنوعی: سفر را آغاز کن، در دریا و بر زمین، تا به خاطر موجودات، از تجربیات و عبرتها نگاه کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که در سفر به جهان، موفق و خوشحال شدی، چهرهات مانند آینهای روشن و پر از اشتیاق میشود.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای آن است که تو وقتی چهره او را دیدی، سر خود را به دنبال او میگردانی و در پی یافتن او هستی.
هوش مصنوعی: در تلاش برای رسیدن به وصال، قدمی در مسیر نفس خود بردار.
هوش مصنوعی: هر چند او در کنار هر قطرهی آب است، اما فاصلهی ما تا او به اندازهی هزاران دریا و آتش است.
هوش مصنوعی: در مسیر رسیدن به او، کارهایی انجام میشود که میتواند درس عبرتی برای مشغولیتهای انتخاب شده باشد.
هوش مصنوعی: با معرفت و بینش خود میتوانی به سوی او حرکت کنی و از هر جوی آب به دریا و عمق وجود او دست یابی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.