فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
همی گفت وای من زین بخت وارون
که گویی هست با جان منش خون
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
ز باران آب گیتی گشت میگون
به عنبر خاک هامون گشت معجون
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
بیا تا چشم من بینی چو جیحون
جهان از هر دو جیحونم پر از خون
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
بیا تا مهر من بینی بر افزون
شده چون حسنت از اندازه بیرون
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۶ - کشتن رامین زرد را به جنگ
نیامد ماه چرخ از ابر بیرون
ز بیم آنکه بر رویش چکد خون
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
گذشته نامهٔ نامش ز جیحون
رسیده رایت رایش به گردون
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
چو عیسی همچو طفل روزافزون
چو موسی کید کفر و دشمن دون
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸۹
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از او پرسم که این چون است و آن چون
یکی را میدهی صد ناز و نعمت
یکی را نان جو آلوده در خون
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹۰
دلا چونی دلا چونی دلا چون
همه خونی همه خونی همه خون
ز بهر لیلی سیمین عذاری
چو مجنونی چو مجنونی چو مجنون
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۹ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی
درآمد موکب عید همایون
که بر صاحب مبارک باد و میمون
سپهر مجد مجدالدین که شاهان
ز مجدش ملک را کردند قانون
عدو بندی که کلکش در دهاده
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
نه خورشید جهان کاین چشمهٔ خون
بدین کار است گردان گرد گردون
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
نمد زینم نگردد خشک از این خون
بَترزینم تبرزین چون بود چون!
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو
بباید ساختن با سختی اکنون
که داند کار فردا چون بود چون
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد
در اندیشه که لعبتباز گردون
چه بازی آردش زان پرده بیرون
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
و گر بیمیل شد پستان گردون
چرا بخشد ترا شیر و مرا خون؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
به فالی چون رخ شیرین همایون
شهنشه سوی صحرا رفت بیرون
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
چنان بر ساختی الحان موزون
که زُهره چرخ میزد گرد گردون
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۳ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو
گر آن گنج آید از ویرانه بیرون
به تاجش بر نهم چون در مکنون
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
همیلا و سمنترک و همایون
ز حنا دستها را کرده گلگون
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۶ - در خواب دیدن خسرو پیغمبر اکرم را
ز هفت اختر چنین آورد بیرون
که در چندین قران از دور گردون