گنجور

 
۱
۲
۳
۷
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

بدو در، انده از شادی فزونست

دل دانا به دست او زبونست

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

تو خود دانی که ویس امروز چونست

به خوبی از همه خوبان فزونست

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

نژاد خویشتن دانی که چونست

به هنگام بلندی سرنگونست

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین

 

نگر تا زاری اندر نامه چونست

که بر عنوان او دریای خونست

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى

 

دروغست آنکه جان در تن ز خونست

مرا خون نیست جانم مانده چونست

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست

 

نگویی حال آن بیچاره چونست

که بی من در میان موج خونست

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۸ - نامهٔ هشتم اندر خبر دوست پرسیدن

 

چو روزم پاک چون شب تیره گونست

شبم از تیرگی بنگر که چونست

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۸ - نامهٔ هشتم اندر خبر دوست پرسیدن

 

خبر دارید کان دلبد چونست

کمست امروز مهرش یا فزونست

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱

 

شیرَمردی بدم دلم چه دونست

اجل قصدم کره و شیر ژیونست

ز مو شیر ژیان پرهیز می‌کرد

تنم وا مرگ جنگیدن ندونست

۲ بیت
باباطاهر
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶

 

مرا دانی که بی‌تو حال چونست

به هر مژگان هزاران قطره خونست

تنم در بند هجر تو اسیرست

دلم در دست عشق تو زبونست

غم عشق تو در جان هیچ کم نیست

[...]

۵ بیت
انوری
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین

 

غمش را کز شکیبایی فزون‌ست

من غمخواره می‌دانم که چون‌ست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۰ - غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین

 

جگر در تاب و دل در موج خونست

گر آری رحمتی وقتش کنونست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۴ - چگونگی فلک

 

حسابی را کزین گنبد برونست

جز ایزد کس نمی‌داند که چونست

۱ بیت
نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود

 

یکی دیگر بداد و گفت چونست

چنین گفت او که این یک هم فزونست

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۴) حکایت سلطان محمود با ایاز

 

چو قدر روی می‌بینی که چونست

چرا مَنلت بپای سرنگونست

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۶) حکایت دیوانۀ که از حق کرباس می‬خواست

 

کسی کو در میان خاک و خونست

چرا سر می‌کشد چون سرنگونست

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۱) حکایت سپهدار که قلعۀ کرد با دیوانه

 

بدو گفتا ببین کین قلعه چونست

ز رفعت جفت طاق سر نگونست

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر

 

که نتوان گفت کان چندست و چونست

مرا ازعمر بیداری کنونست

۱ بیت
عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۲ - پیغام فرستادن بلبل بدست بادصبا و اشتیاق او به گل

 

بگو با من ترا آرام چونست

مرا بی تو جگر یک قطره خونست

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

خداوندی که اوداند که چونست

که او از هرچ من دانم برونست

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
۷
 
تعداد کل نتایج: ۱۳۹