×
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۵ - در ستایش پنهان نمودن راز نهانی که آسایش دو جهانیست
چنین گویند با آن کس که گفته
نباشد اعتمادی بر شنفته
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۸ - ادامه
روان شد چون گلستان شکفته
به دامن گرد حسن از راه رفته
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۱۴ - صفت بهار و شرح حال خویش در زندان و خاتمه
به زخم از خرمی مرهم گرفته
غم و شادی چو گل در هم شکفته
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - تعریف اکبرآباد و باغ جهان آرا
چو گل خوشبوی و خوشروی و شکفته
متاع صبر عاشق پاک رفته
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن
شنیدم باغبان از وی شنفته
که گفته این حدیث و راست گفته
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
به خاک آن سرو را دیدم چو خفته
قضا می گفت در گوشم نهفته
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - در تعریف خواجه شفیع نقاش
تبسم بر لبش راز نهفته
ز رویش گل کند رنگ شکفته
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » قصه سلطان محمود غزنوی با غلامش
غرض در شهر شد آن راز گفته
علم زد آتش در دل نهفته
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » قصه سلطان محمود غزنوی با غلامش
ز کار عشق آن ماه دو هفته
ز سلطان باز پرسد رفته رفته
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۲۱ - یوم الجمعه
هر آن رازیست ماند از وی نهفته
هر آن حرفی که هست او جمله گفته
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۱۳ - وفات اسکندر
ز دانایان اسرار نهفته
نشد این گوهر ناسفته سفته