گنجور

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۸) حکایت شیخ علی رودباری

 

مگر می‌رفت روزی بوعلی خوش

میان بادیه تنها چو آتش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۸) حکایت یحیی معاذ رازی

 

یکی گفتش که هست این ده دهی خوش

زبان بگشاد یحیی همچو آتش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس

 

عروسی این چنین جشنی چنین خوش

چنین جمعی همه زیبا و دلکش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

یکی آتش ازان حمّام ناخوش

دگر آتش ازان شعر چو آتش

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۶ - حکایت گفتن بلبل و عتاب کردن باغبان و عذر خواستن گل

 

مبادا بی وصالت روز ما خوش

که از هجران تو باشم بر آتش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

مثالی نیز پروانه ست و آتش

که نارد تاب آتش جان دهد خوش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

ببین آخر که آن پروانه خوش

چگونه می‌زند خود را بر آتش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چو رویی دید نامعلوم و ناخوش

از آن زشتی دویدش بر سر آتش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چو در گلخن فتاد آن طوطی‌ِ خوَش

ز گلخن بر پرید و شد چو آتش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۱ - المقاله الرابع عشر

 

گر اینجا سرخ رویی آیدت خوش

دمیدن بایدت چون زرگر آتش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۴ - الحکایه و التمثیل

 

تو بوتیمار با آبی در آتش

بخور تو اینچ داری این زمان خوش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۵ - الحکایه و التمثیل

 

چو زین بوی خوشم دل هست ناخوش

مزن از آب گل جانم در آتش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

بمانده در عجب حالی مشوش

ز دست دل دلی در دست آتش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

چو بود او روز اوّل در فروغش

در آخر سوی او آمد رجوعش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان

 

بدانایی زر افشاند چو آتش

چگونه آتشی، چون آب زر خوش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

چو سال هرمز آمد برده و شش

رخش برنه جهان بفروخت آتش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

بمانده در عجب حالی مشوّش

ز دست دل دلی در دست آتش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

چو آن پروانه اندر پیش آتش

میان سوختن جان میدهد خوش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

بیندازید گرد حوض مفرش

که دارم سینهیی چون حوض آتش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

نگاهت داشتم از آب و آتش

که تا گشتی چنین رعنا و سرکش

عطار
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۲۰
sunny dark_mode