گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در مدح سلطان مسعود بن ابراهیم

 

چه خوش عیش و چه خرم روزگار است

که دولت عالی و دین استوار است

سخا را نو شکفته بوستان است

امل را نو دمیده مرغزار است

هنر در مد و دانش در زیادت

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در ستایش امیر منصور بن سعید

 

کفایت را ستوده اختیار است

شهامت را گزیده افتخار است

عمید ملک منصور سعید آنک

محلش نور چشم کارزار است

وزیر اصلی که از اصل وزارت

[...]

مسعود سعد سلمان
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۷ - این چیست؟

 

چه . . . یر است این ز . . . یر خر زبر دست

که خر چون دید زو، آنگونه بشکست

خر نر را . . . ون در کردم این . . . یر

به سان ماده خر خوابید در غست

چو . . . ادم ماده خر ار، کره بفکند

[...]

سوزنی سمرقندی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۱۰

 

فلک را عهد بس نااستوار است

همه کار جهان ناپایدارست

بیا کس کز پی یک روزه راحت

بمانده روز و شب در انتظارست

هوایی دارد و آبی زمانه

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری

 

چو دانستی که معبودی تو را هست

بدار از جستجوی چون و چه دست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن

 

ز سرگردانی توست این که پیوست

به هر نااهل و اهلی می‌زنم دست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب

 

گر از دنیا وجوهی نیست در دست

قناعت را سعادت با دکان هست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان

 

به سلطانی به تاج و تخت پیوست

به جای ارسلان بر تخت بنشست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان

 

چنان در کار آن دلدار دل بست

که از تیمار کار خویشتن رست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب

 

هزارت مشرف بی‌جامگی هست

به صد افغان کشیده سوی تو دست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب

 

نه در شاخی زدم چون دیگران دست

که بر وی جز رطب چیزی توان بست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب

 

چرا گشتی درین بی‌غوله پابست؟

چنین نقدِ عراقی بر کفِ دست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین

 

به بزم شاهش آوردند پیوست

بسان دسته‌گل دست بر دست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین

 

چو سال آمد به شش چون سرو می‌رست

رسوم شش جهت را باز می‌جست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین

 

خرابی داشت از کار جهان دست

جهان از دست‌کار این جهان رست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر

 

به سر بر زد ز دست خویشتن دست

و زان غم ساعتی از پای ننشست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۷ - به خواب دیدن خسرو نیای خویش انوشیروان را

 

به طاعت‌خانه شد خسرو کمربست

نیایش کرد یزدان را و بنشست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

قلم‌زنْ چابکی صورت‌گری چُست

که بی‌کِلک از خیالش نقش می‌رُست

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۸۸
sunny dark_mode