چه . . . یر است این ز . . . یر خر زبر دست
که خر چون دید زو، آنگونه بشکست
خر نر را . . . ون در کردم این . . . یر
بسان ما ده خر خوابید در غست
چو . . . ادم ماده خر ار، کره بفکند
چه این . . . یر و چه آن کره کز و جست
بنامیزد زهی . . . یر و زهی . . . یر
سطبر و سخت و کفک انداز و بدمست
چنان دیوانه گردد گه گه این . . . یر
که نتوانش بده زنجیر بر بست
سرش همچون سر ماهی است لغزان
بتن بر رومه مرغوله چون شست
بحوض گوه باشد آشنا ور
بر این بود و بر این بوداست پیوست
نداند جز کلایه کردن گوه
کسی را که کلایه کردنی هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
چو با جفت عنین خویش پیوست
چو شاخ خشک گشته سرو او پست
چه خوش عیش و چه خرم روزگار است
که دولت عالی و دین استوار است
سخا را نو شکفته بوستان است
امل را نو دمیده مرغزار است
هنر در مد و دانش در زیادت
[...]
فلک را عهد بس نااستوار است
همه کار جهان ناپایدارست
بیا کس کز پی یک روزه راحت
بمانده روز و شب در انتظارست
هوایی دارد و آبی زمانه
[...]
چو دانستی که معبودی ترا هست
بدار از جستجوی چون و چه دست
وشاقی اعجمی با دشنه در دست
به خون آلوده دست و زلف چون شست
کمر بسته کله کژ برنهاده
گره بر ابرو و پر خشم و سرمست
درآمد در میان خرقهپوشان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.