گنجور

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۶

 

نمک خوردی نمکدان را شکستی

ببین کز جهل در بر عقل بستی

قائم مقام فراهانی
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶

 

تو چون پیمانِ عهدت می شکستی

چرا با ما نخستین عهد بستی

من از تو نَگسَلَم پیوند و الفت

اگرچه رشتهٔ جانم گسستی

سحرگاهان برون شد مست و مخمور

[...]

حکیم سبزواری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مناجات

 

رهایی ده مرا از قید هستی

از این مستیّ و از این بُت پرستی

وفایی شوشتری
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۵

 

دلا! امشب نه بر جای خودستی

کجا رفتی، بگو با کی نشستی؟

دل فایز چو گل در دست خوبان

فتاد و رفت از دستی به دستی

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » بخش دوم دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۷۸

 

تو تا زلف سیه مرغوله بستی

بهای مشک ماچین را شکستی

ز تیر مژه و شمشیر ابرو

تو کشتی فایز و فارغ نشستی

فایز
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۷ - الخرقه

 

دگر از عجب و رعنایی و مستی

دگر از فخر و دارائی و هستی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۸۴ - عبدالمتعال

 

ز اشیاء هر چه را باید ز پستی

دهد رفعت با علی ذات هستی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۴۶ - القرب

 

خود او بشنود گر گفت او الستی

تو پنداری بلی گفتی که مستی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۳ - الوفاء بحفظ عهد التصرف

 

بنزد آنکه او را داده هستی

أنا گوید ز کبر و خودپرستی

صفی علیشاه
 

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۱ - کتاب القطعات و النصایح

 

شنیدم شد ز مغروری و مستی

ز بر دستی دچار زیردستی

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۱ - کتاب القطعات و النصایح

 

بگفتا آن کسم کز زیردستی

سرم از سنگ بی‌باکی شکستی

صامت بروجردی
 

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸

 

خیال توبه کردم دی ز مستی

ولی از توبه نِی از می پرستی

بیا ساقی بده می تا بشویم

ز لوح خودپرستی نقش هستی

مرا درسی که استاد ازل گفت

[...]

غبار همدانی
 
 
۱
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴