گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان

 

نگه کرد آن شکفته دشت و دردید

جهان چون روی ویس سیمبر دید

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین

 

چو رامین نامهء آن سیمبر دید

تو گفتی گور دشتی شیر نر دید

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

چو لَختی دید از آن دیدن خطر دید

که بیش آشفته شد تا بیش‌تر دید

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۵) حکایت جبریل با یوسف علیهما السلام

 

شما آخر تأسّف می نخوردید

ز درد آنکه با یوسف چه کردید؟

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

زهی هیبت که گردون یک اثر دید

که بر یک جست چندینی بگردید

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

درون خانهیی یک تخت زر دید

برو سر گشتهیی بی پا و سر دید

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل

 

کنون ای شیر مردان گر که مردید

ازین زن، در میان خود مگردید

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه

 

که شاه از شهر گل چون باز گردید

نهال تازه گل را بارور دید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

شوید آنگه عیان و دوست گردید

در آخر همچو دید ذات فردید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

چو آخر سوی آب او باز گردید

بسا عنصر اینجا در نور دید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

اگر در راه حق پاکیزه گردید

در آخر بیشکی از عشق مَر دید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)

 

هر آنکو غیر از این چیز دگر دید

حقیقت هیچ بیشک در نظر دید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

بجر جانان نخواهد ماند در دید

خوشا آنکس کزین معنی نگردید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

صفاتت این همه بنموده در دید

دل و جانم ز یکی برنگردید

عطار
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

چو دل چوگان زلفت در نظر دید

پریشان گشت و حال خود دگر دید

غمت صد رخنه در جان کرد ما را

مگر دیوار ما کوتاهتر دید

ترا در رهگذر ناگاه دیدم

[...]

امیر شاهی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۵ - رسیدن خسرو به چشمه ماه و دیدن شیرین را در چشمه

 

به جست و جوی او هر گوشه گردید

نه از او و نه از گردش اثر دید

سلیمی جرونی
 

شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

دلم پیکان او را در جگر دید

ز غمزه کار خود زیر و زبر دید

به تیر غمزه‌اش دل چشم میداشت

بحمد الله که آخر در نظر دید

ز چشمش نرگس ار زد لاف مستی

[...]

شاهدی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۵

 

دمی عاشق ندید او را، وگر دید

به صد درد دل و خون جگر دید

دل از یک جرعه وصل تو عمری

خمار غم کشید و دردسر دید

خدنگش را دلم تا رهگذر شد

[...]

میلی
 
 
۱
۲