فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
اگر جانم نگیرد رنج و دردم
ز درد عاشقی دیوانه گردم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۳ - پیدا شدن شاپور
بر او بنشینم و صحرا نوردم
شبانگه سوی خدمت باز گردم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
بهاری یافتم زو بر نخوردم
فراتی دیدم و لب تر نکردم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد
به گرمی گفت کآری شرط کردم
و گر زین شرط برگردم نه مَردَم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر
به زاری گفت کهآوخ رنج بُردَم
ندیده راحتی در رنج مُردَم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۰ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
به فتوای کژی آبی نخوردم
برون از راستی کاری نکردم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو
نه پی در جستجوی کس فشردم
نه جز روی تو کس را سجده بردم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۲ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین
خیالت پیشوای خواب و خوَردم
غبارت توتیای چشم دَردم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۷ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو
پشیمانم ز هر بادی که خوردم
گرفتارم به هر غدری که کردم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
به هر چشمه که آبی تازه خوردم
به شکر شه دعایی تازه کردم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۱ - تأسف بر مرگ شمسالدین محمد جهان پهلوان
سخن را بر سعادت ختم کردم
ورق کاینجا رساندم در نوردم
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
که چون این را اجابت مینکردم
بسی دیدم بلا و سنگ خوردم
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
منم آن زن که در دین ره سپردم
نگشتم کشته از سنگ و نه مُردم
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۲) حکایت حسن بصری و رابعه رضی الله عنهما
بخون دل یکی پیه آبه کردم
درین دم کآمدم بیرون بخوردم
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۲) حکایت گناه کار روز محشر
اگر چه من گناه آلود مردم
ز فضلت بر گناهان سود کردم
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۸) حکایت موسی و مرد عابد
کنون از نیک بختانش شمردم
ز لوح اشقیا نامش ستردم
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱) حکایت آن مرد که در بادیه تجرید میکرد
چنین گفت او کزان شیوه بدردم
کفارت میکنم آنرا که کردم
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۴) حکایت سلطان محمود با آن مرد که همنام او بود
برابر گر نیم با تو که خُردم
برابر گردم آن ساعت که مردم
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۲) حکایت عیسی علیه السلام
چنین گفت او که بر اسلام مُردم
که چندین سال چندین رنج بردم
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۱) حکایت شیخ با ترسا
نخواهم این بَدَل من توبه کردم
دگر هرگز بگرد این نگردم