وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴ - در ستایش حضرت پیغمبر«ص»
نه در دستش همین شق قمر بود
به هر انگشت از اینش سد هنر بود
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۵ - در چگونگی شبی که پیغمبر بر آسمان بر شد
میان روز و شب فرق آنقدر بود
که هر سیاره خورشید دگر بود
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۵ - گفتار در آغاز داستان و چگونگی عشق
هنوز آثار گرمی با شرر بود
کز آن در مجلس شیرین خبر بود
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۶ - در جستجوی جایی دلکش و سرزمینی خرم
دل شیرین که مرغی بسته پر بود
پرش ساعت به ساعت خسته تر بود
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۳ - گفتار اندر دلربایی شیرین از فرهاد مسکین و گفت و شنید آن دو به طریق راز و نیاز در پردهٔ راز
اگر چه ظاهرا صورت دگر بود
ولی پنهان نوایی بیشتر بود
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۰ - در بیان چگونگی عشق و آغاز کندن بیستون به نیروی محبت
کسی را کاندر آنجا دیده در بود
سراسر دشت و صحرا در نظر بود
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۰ - در بیان چگونگی عشق و آغاز کندن بیستون به نیروی محبت
که اندر طالعم کاش آن هنر بود
که آهم را در آن دل این اثر بود
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۱ - در افزونی محبت فرهاد و شور عشق او در فراق شیرین
وصال او دمی یا بیشتر بود
وز آن یک دم نصیبش یک نظر بود
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۷ - در نوشتن شیرین جواب خسرو را و عتاب کردن بدو در عشق و محبت با دیگران
مگرنه دیگران را این هنر بود
که هر دم آبروشان بیشتر بود
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۹ - پاسخ دادن شیرین فرهاد را
ز مژگانت که زخمش بر جگر بود
به وصف ازبخت من بر گشته تر بود
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۹ - رفتن داماد به خانهٔ عروس و در راه فرود آمدن دیوار بر سر او
دلش را گوئی از جائی خبر بود
که هر کس بود ازو خوشحال تر بود
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۱۱ - طلب نمودن پادشاه دختر را و انعام نمودن آن
ولی او از دوعالم بیخبر بود
به جانش شوق آتش کارگر بود
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۱۴ - صفت بهار و شرح حال خویش در زندان و خاتمه
هوا در شعله از بس کارگر بود
پر پروانه از گل تازه تر بود
فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - توصیف کتابی که سیفا فرستاده
رسید از حضرت سیفا کتابی
کتابی نه که بحری پرگهر بود
کتابی نه که پر ماه آسمانی
که در وی هر شکن کق قمر بود
پی عرض رموز آشنایی
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن
فغان اندر دهان نوحه گر بود
که در کوی خموشانش گذر بود
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - داستان سرکوبی و قتل ججهار سنکهه بندئله به سرداری اورنگ زیب پسر شاه جهان که بعد از وی بسلطنت نشست
اگر جنگل و گر کوه و کمر بود
برفتن شاهزاده گرم تر بود
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
قضا را کوشش از ما بیشتر بود
تمام راه با ما همسفر بود
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۶ - آوردن رام سیتا را در اوده و به خانۀ خود نشستن با یکدیگر
به نظاره چنان ذوق نظر بود
که حیرت بر خیال یکدگر بود
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳۱ - مشورت کردن وزیران با برت به جهت جلوس او و منع کردن برت وزیران را و آمدن در چترکوت به جهت آوردن رام و انکار کردن رام از ملک
مرا و رام را، جسرت پدر بود
به دولت بر سرما تاجِ سر بود
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۲ - داد خواه شدن سرب نکا پیش راون در شهر لنکا
هزاران دیوکان همراه خر بود
شمار از چارده شان بیشر بود