گنجور

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۰ - زاری کردن شیرین در صبحدم و اجابت دعا

 

چو صبح آید برو رو با خدا کن

دمی از خواب غفلت چشم واکن

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را

 

نمی گویم که کام من روا کن

ولی یک بار چشمی زیر پاکن

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

دگر گفتی که چشمی زیر پاکن

طریق سرکشی با من رها کن

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۶ - پاسخ دادن خسرو، شیرین را

 

نصیحت بشنو و ترک جفا کن

بمان این توسنی، تندی رها کن

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹۷ - گفتار در خاتمت کتاب

 

تو هم گر مرد راهی دیده واکن

برو عاشق شو و کار خدا کن

سلیمی جرونی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۱۸ - مثل گفتن پروانه با شمع

 

بزاری پیر زالش گفت ساکن

که دانم قیمت یوسف ولیکن

اهلی شیرازی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح بیتی از عطار

 

نمود وهمی از هستی جدا کن

نه‌ای بیگانه خود را آشنا کن

اسیری لاهیجی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳ - در راز و نیاز با خداوند

 

به ما تعلیم نفی «ماسوا» کن

شهادت ورد سرتا پای ماکن

وحشی بافقی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن

 

زبان را گرم چون شمع از دعا کن

دو کف را چون پر پروانه واکن

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو

 

سلیم این رشته را از کف رها کن

ثنا گفتی، کنون فکر دعا کن

سلیم تهرانی
 

قدسی مشهدی » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲ - حمد و نعت

 

بهاری سرو کلکم را عطا کن

بلندی را به فکرم آشنا کن

قدسی مشهدی
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۵ - مشورت کردن راجه جسرت برای اولاد با وزیران

 

که از آب و سروج آن روی جا کن

به نذر جگ شهری نو بنا کن

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۰ - دیدن رام جتایو کرگس را و خبر یافتن از سیتا

 

به فعل آتشم دل را صفا کن

به یک دم، حاجت عمری روا کن

ملا مسیح
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - در تعریف قصاب پسر گوید

 

کباب از جان گرم سیدا کن

به ذوق بسمل او را آشنا کن

سیدای نسفی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode