ز مهجوری برآمد جان عالم
ترحم یا نبی الله ترحم
نه آخر رحمت للعالمینی
ز محرومان چرا فارغ نشینی
ز خاک ای لاله سیراب برخیز
چو نرگس خواب چند از خواب برخیز
برون آور سر از برد یمانی
که روی توست صبح زندگانی
شب اندوه ما را روز گردان
ز رویت روز ما فیروز گردان
به تن در پوش عنبر بوی جامه
به سر بربند کافوری عمامه
فرو آویز از سر گیسوان را
فکن سایه به پا سرو روان را
ادیم طایفی نعلین پا کن
شراک از رشته جانهای ما کن
جهانی دیده کرده فرش راهند
چو فرش اقبال پابوس تو خواهند
ز حجره پای در صحن حرم نه
به فرق خاک ره بوسان قدم نه
بده دستی ز پا افتادگان را
یکی دلداریی دلدادگان را
اگر چه غرق دریای گناهیم
فتاده خشک لب بر خاک راهیم
تو ابر رحمتی آن به که گاهی
کنی در حال لب خشکان نگاهی
خوش آن کز گرد ره سویت رسیدیم
به دیده گردی از کویت کشیدیم
به مسجد سجده شکرانه کردیم
چراغت را ز جان پروانه کردیم
به گرد روضه ات گشتیم گستاخ
دلی چون پنجره سوراخ سوراخ
زدیم از اشک ابر چشم بی خواب
حریم آستان روضه ات آب
گهی رفتیم ازان ساحت غباری
گهی چیدیم ازو خاشاک و خاری
ازان نور سواد دیده دادیم
وز این بر ریش دل مرهم نهادیم
به سوی منبرت ره بر گرفتیم
ز چهره پایه اش در زر گرفتیم
ز محرابت به سجده کام جستیم
قدمگاهت به خون دیده شستیم
به پای هر ستون قد راست کردیم
مقام راستان درخواست کردیم
ز داغ آرزویت با دل خوش
زدیم از دل به هر قندیل آتش
کنون گر تن نه خاک آن حریم است
بحمدالله که جان آنجا مقیم است
به خود درمانده ایم از نفس خود رای
ببین درمانده ای چند و ببخشای
اگر نبود چو لطفت دستیاری
ز دست ما نیاید هیچ کاری
قضا می افکند از راه ما را
خدا را از خدا درخواه ما را
که بخشد از یقین اول حیاتی
دهد آنگه به کار دین ثباتی
چو هول روز رستاخیز خیزد
به آتش آب روی ما نریزد
کند بااین همه گمراهی ما
تو را اذن شفاعتخواهی ما
چو چوگان سرفکنده آوری روی
به میدان شفاعت امتی گوی
به حسن اهتمامت کار جامی
طفیل دیگران یابد تمامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که حاکی از درخواست رحم و کمک از جانب خداوند و پیامبرش است. شاعر از عمق غم و تنهایی انسانها سخن میگوید و از خدا میخواهد تا بر آنها رحم کند و به آنها نجات بخشد. او به زیباییهای طبیعت چون لاله و نرگس اشاره میکند و از آنها میخواهد که از خواب بر بخیزند. همچنین به پاکی و نیکی انسانها اشاره کرده و از خداوند یاری میطلبد تا در روز رستاخیز به آنها رحم کند و از گناهانشان بگذرد. شاعر دعا میکند تا نور رحمت الهی بر دلهای تاریک انسانها بتابد و آنها را به سوی راه راست هدایت کند. در نهایت، او از خداوند درخواست میکند که به دعای او و دیگران گوش دهد و شفاعت کند.
هوش مصنوعی: از جدایی و دوری، جان عالم به شدت دچار رنج و درد شده است. ای پیامبر خدا، بر ما رحم کن.
هوش مصنوعی: تو که آخرین نعمت برای جهانیان هستی، چرا از محرومان و نیازمندان بیتفاوتی و غافل شدهای؟
هوش مصنوعی: ای لاله، از خاک سرسبز و مرطوب خود بلند شو و بیدار باش، مانند نرگس که مدت زیادی خوابیده و حالا وقت بیداریاش فرا رسیده است.
هوش مصنوعی: سر خود را از خواب و غفلت بیرون بیاور و بر روی زیباییهای زندگی که همچون صبحی تازه است، تمرکز کن.
هوش مصنوعی: شبهای پر از غم و اندوه ما را با چهرهات به روزی روشن تبدیل کن و روزهایمان را با حضور تو خوشحال و شاداب کن.
هوش مصنوعی: لباس معطر و خوشبویی بر تن کن و برای سر خود عمامهای از کافور ببند.
هوش مصنوعی: موهای خود را رها کن و به آرامی بر زمین بریز تا سایهی قد بلند و زیبا به پا بزند.
هوش مصنوعی: از جمعیتی خوش حال برآیید و در ملازمت آنان با دل و جان حضور پیدا کنید.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم دنیا بهدنبال رفاه و خوشبختی هستند و همچون فرشی که زیر پای شما پهن میشود، میخواهند به شما احترام بگذارند و از شما استقبال کنند.
هوش مصنوعی: از اتاقم به حیاط حرم میآیم، نه برای اینکه خاک را ببوسم، بلکه برای اینکه قدم بگذارم.
هوش مصنوعی: به کسی که به زمین افتاده و ناامید است کمک کن و به دل شاد کردن عاشقان بپرداز.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در دریای گناهان غرق شدهایم، اما بر روی زمین و در خاک قرار داریم.
هوش مصنوعی: تو مانند ابر رحمت هستی که گاهگاهی با نگاهی به لبهای خشک، برکت و نعمت خود را نازل میکنی.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن کسی که در مسیر خود به تو رسید و از دیدن آثار تو شگفتزده شد.
هوش مصنوعی: به خاطر نور و روشنیات، به شکرانه سجده به مسجد کردیم و جانمان را مانند پروانهای که به چراغ مینشیند، به تو تقدیم کردیم.
هوش مصنوعی: به دور بارگاه تو با دلی بیپروا گشتیم، همچون پنجرهای که سوراخهای زیادی دارد.
هوش مصنوعی: ما اشکهای خود را مانند باران از چشمان بیخواب ریختیم و زمین حریم مقدس روضهات را آبی کردیم.
هوش مصنوعی: ما گاهی از آن مکان دور میشویم و غباری به پا میکنیم و گاهی نیز از آنجا علف و خار میچینیم.
هوش مصنوعی: از آن نور، روشنی چشمانمان را گرفتیم و با این نور، بر زخمهای دل مرهم گذاشتیم.
هوش مصنوعی: ما به سمت منبر تو راهی پیدا کردیم و از نور چهرهات، دلیل و نشانهاش را در ظرفی از طلا گرفتیم.
هوش مصنوعی: از عبادتگاه تو با سجده خواستهمان را به دست آوردیم و در این راه، پایگاهت را با اشکهای چشمانمان شستشو دادیم.
هوش مصنوعی: ما به احترام هر ستون ایستادیم و از مقام راستین درخواست کردیم.
هوش مصنوعی: از عشق و آرزوی تو، دل خوشیهایم را فدای آتش سوزان دلم کردم.
هوش مصنوعی: حال که بدن من دیگر از خاک آن مکان نیست، خوشحالم که روح من در آنجا باقی مانده است.
هوش مصنوعی: ما از خودمان و از افکار و خواستههای خود خسته و ناتوان شدهایم. حالا بیایید ببینیم چقدر از این وضعیت رنج میبریم و اگر امکان دارد، یکدیگر را ببخشیم.
هوش مصنوعی: اگر لطف و همراهی تو نباشد، هرگز از دست ما کاری ساخته نیست.
هوش مصنوعی: خداوند سرنوشت ما را بر وفق میل خود تغییر میدهد و از ما میخواهد که به درگاهش پناه ببریم و از او یاری طلب کنیم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که از یقین و ایمان حقیقی برخوردار باشد، ابتدا زندگی واقعی و حیات معنوی را به دست میآورد و پس از آن میتواند در امور دینی خود ثبات و استقامت داشته باشد.
هوش مصنوعی: وقتی روز قیامت فرا میرسد و ترس و وحشت آن آغاز میشود، بر آتش حیات ما تاثیری نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: با وجود تمام گمراهیهای ما، نزد تو درخواست شفاعت میکنیم.
هوش مصنوعی: وقتی که به میدان شفاعت میروی، با غرور و افتادگی مثل چوبی که در بازی چوگان به زمین میکوبند، خود را آماده کن تا به یاری گروهی بیایی.
هوش مصنوعی: به دلیل توجه زیبای تو، کار و تلاش من تحت تأثیر دیگران قرار میگیرد و به نفتی تمام میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.