نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
بلی هست آزموده در نشانها
که هر کش دل جهد بیند زیانها
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی
در آن ساعت که باشد نَشْوِ جانها
گل تسبیح روید بر زبانها
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی
به دور افتادگان از خان و مانها
به واپسماندگان از کاروانها
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
نهاده توده توده بر کرانها
ز یاقوت و زمرد نقل دانها
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۰ - در یاد کردن دوره زندگی پس از مرگ
ز تو گر باز پرسند آن نشانها
نیاری هیچ حرفی یاد از آنها
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۳ - چگونگی رفتن جان از جسم
دگر ره باز پرسیدش که جانها
چگونه بر پرند از آشیانها
عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهینامه » ابیات برگزیدهٔ از روایت دوم دیباچۀ الهی نامه از روی نسخههای دیگر
ز نامش پُر شکر شد کام جانها
زیادش پر گهر تیغ زبانها
عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه
چو نور دیده باشد آسمانها
نباشد چون چنینها آنچنانها
عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
چو در خونابه میگردند جانها
چه برخیزد ز بوده استخوانها
عطار » خسرونامه » بخش ۲۲ - آغاز عشقنامۀ خسرو و گل
بخواند بلبل از گل داستانها
ولی مرغان شناسند آن زبانها
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
ز نامش پر شکر شد کام جانها
زیادش پرگهر تیغ زبانها
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
به گل گفت ای چراغ بوستانها
فروغ ماه رویت شمع جانها
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
زهی توحید ما با جان جانها
زهی معنی دو صد شرح و بیانها
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۴ - در صفت پیر دانا و حکایت اسرار کردن کل با او فرماید
توئی ماه و توئی خورشید جانها
که پیدا میکنی سرّ نهانها
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید
نگفتند این چنین شرح و بیانها
کجا یابد چنین اسرار جانها
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
ز زیر عشق در آفاق جانها
زند اوداستانها در بیانها
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
همه غوغای من بگرفت جانها
نمودم فتنهها اندر جهانها
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۵ - دروحدت صرف و یکتائی ذات و صفات فرماید
منم اللّه و اندر هر زبانها
کنم در وصف خودشرح و بیانها
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۵ - دروحدت صرف و یکتائی ذات و صفات فرماید
نه چندانست گفتن در زبانها
که بتوان یافت کلّی در بیانها
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
دم من هست جان جمله جانها
که میگوید دمادم این بیانها