گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸

 

جهان از باد نوروزی جوان شد

زهی زیبا که این ساعت جهان شد

شمال صبحدم مشکین نفس گشت

صبای گرم‌رو عنبرفشان شد

تو گویی آب خضر و آب کوثر

[...]

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام

 

نبی بر وی سوار اندر زمان شد

مکان بگذاشت سوی لامکان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بسی مفلوج از انفاسش چنان شد

که با راه آمد و پایش روان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی

 

به یک ره فتنهٔ آن دلستان شد

که آسان بر پری عاشق توان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت

 

در آن ساعت که از جسم تو جان شد

دلی پر بت بر حق چون توان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۲) مناجات موسی با حق تعالی ودر خواستن او یکی از اولیا

 

چو موسی از پی کوزه روان شد

بیک دم از تن آن تشنه جان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۳) حکایت گفتار پیغامبر در طفل نوزاد

 

ز دنیا هر که سوی آن جهان شد

بگفتم حال طفلت همچنان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۴) حکایت پیمبر در شب معراج

 

دریغا سودِ بسیارت زیان شد

که راهت محو گشت و کاروان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۶) حکایت پیغامبر و کنیزک حبشی

 

پیمبر دم نزد با او روان شد

وزو نستد ردا و همچنان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱) سکندر و وفات او

 

کشید آن سرمه وچشمش چنان شد

که عرش و فرش در حالش عیان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲) حکایت نمرود

 

چو بالا برکشید و راه دان شد

مگر یک روز در راهی روان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۸) حکایت ابراهیم ادهم با خضر علیه السلام

 

بگفت این وز قفای او روان شد

که تا مردی ز مردان جهان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۱۲) حکایت سلطان محمود با پیرزن

 

شه از گفتارِ آن زن خون فشان شد

عنان بر تافت با او هم عنان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید

 

چو آمد در وثاق من چنان شد

کزان سان ناتوان خود کی توان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۷) حکایت آن پیر که دختر جوان خواست

 

ازان پشتت به پیری چون کمان شد

که چون تیر از گناهت سرگران شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۱) حکایت بلُقیا و عفّان

 

نبردش هیچ فرمان و روان شد

به پیش تخت سلطان جهان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۶) حکایت پیر خالو سرخسی

 

جوان را این سخن در دل چنان شد

که گفتی از دلش زان ننگ جان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام

 

عجب داری که نمرودی چنان شد

که بهر حرب حق بر آسمان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۴) حکایت اردشیر و موبد و پسر شاپور

 

بتیغ و نیزه استاد جهان شد

بهر وصفش که گویم بیش ازان شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

چو آن بت روی در کُنجی نهان شد

سپاه خصم چون دریا روان شد

عطار
 
 
۱
۲
۳
۷
sunny dark_mode