×
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۱۷ - المطلع
که گفت از بهر آیت ظهر و بطنی است
بدون حد و مطلع حرف هم نیست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۸ - الموت
نه تنها توبهات از سیئات است
که هم از هر چیز حتی از وجود است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۴ - النفس الرحمانی
که آن خود مختلف هم بر صورهاست
صورهای حروف این نیز پیداست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۵ - علامه دفع البخل للمجاهد
و گر زین امتحان نائی برون راست
مشو ایمن که رأس بخل برجاست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۷۵ - نهایهالسفرالاول
حجاب کثرت از وحدت چه برخاست
نهایت این سفر را در تقاضاست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۷۸ - نهایه السفر الرابع
خود این دون و علو هم وصف نسبی است
و گرنه با وجودش هستییی نیست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۸۱ - نورالانوار
چه باشد نورالانوار این هویداست
بود ذاتی که اسماء را مسماست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۸۳ - الواحدیه
دگر واحد که اسماء را مدارا است
هم اسم ذات بر این اعتبار است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹۶ - وراءاللبس
وراءاللبس عین حق تعالی است
که در جمع الاحد در عین اخفاست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۰ - وصلالفصل
چو کثرت فاصله اندر تقاضاست
ز بهر و صل وحدت وین هویداست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۸ - الولایه
سه قسم ایدون ولایت نزد داناست
خود آن صغری و هم کبری و علیاست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۹ - الولایه الصغری
لطیفه این ولایت خود ز موسی است
مشاهد موسوی المشرب اینجاست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۰ - الولایه الکبری
ولیکن بالتبع یعنی که ظلی است
بدون نور ظل بر جای خود نیست