گنجور

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام

 

تو می‌دانی حقیقت سرّ رازم

که بهر امّت خود با نیازم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بدو گفتا زنی شد چاره سازم

که ناگاهی خرید از دار بازم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » المقالة الخامسة

 

زمانی خویشتن را مرغ سازم

زمانی همچو مردم سرفرازم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۶) حکایت سلطان محمود با ایاز در گرمابه

 

چو یک یک بندت آمد دلنوازم

کنون من با کدامین عشق بازم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۰) حکایت آن مرد که عروس خود را بکر نیافت

 

ولی من این خجالت را چه سازم

که می‌دانم که میدانی تو رازم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۳) حکایت شبلی با آن جوان در بادیه

 

ازان می‌سوزم و زان می‌گدازم

که موئی در نمی‌گنجد چه سازم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۶) حکایت مهستی دبیر با سلطان سنجر

 

چو حق پیش آورد صد ساله رازم

من آن ساعت چه گویم با چه سازم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد

 

ندارم جای آن هرگز چه سازم

که با یک جای آن بت عشق بازم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

چرا این نیم جان در تو نبازم

که بی تو من ز صد جان بی نیازم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

دل من چون مخالف شد چه سازم

نیامد راست این پرده نوازم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

ازین خون گر شود این راه بازم

همه عشاق را گلگونه سازم

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

ز شوقت در کفن خفتم بنازم

ز شوقت در قیامت سر فرازم

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۴ - الحکایه و التمثیل

 

که گر گردد درِ وایِست بازم

نیاید تا ابد دیگر فرازم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

جهانم می بنگذارد چه سازم

که پیش آمد رهی دور و درازم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

نیاری رحمتی بر من چه سازم

تو زاری میکنی من میگدازم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

مدارای دایه زان دلخواه بازم

چو دل او را همی خواهد چه سازم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

از آن خط شد پری در من چه سازم

بدین سانم در آن خط عشق بازم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه

 

که کردست اینکه من کردم چه سازم

چو در ششدر فروماندم چه بازم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

چو با من مینسازی کژ چه بازم

من دلسوخته با تو بسازم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

چو سر بر پایت آرم سرفرازم

چو جان در پایت افشانم بنازم

عطار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode