عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶
ره عشاق راهی بیکنار است
ازین ره دور اگر جانت به کار است
وگر سیری ز جان در باز جان را
که یک جان را عوض آنجا هزار است
تو هر وقتی که جانی برفشانی
[...]
عطار » بلبل نامه » بخش ۲ - رفتن مرغان بحضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام و شکایت نمودن از بلبل
خطیب مرغها مرغی نزار است
نهاده منبرش بر شاخسار است
عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید
چو در هر دو جهان یک کردگار است
ترا با کار چار ارکان چه کار است؟
عطار » اسرارنامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقاله الخامسه
خرد طفل است و عشق استاد کار است
از این تا آن تفاوت بی شمار است
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
شمار لشگرم سیصد هزار است
سلاح و اسب و گنجم بیشمار است
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
تورا با حکمت یزدان چه کار است
مزن دم گرنه جانت زیر دار است
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
تو را چه گر توانگر سیمدار است؟
و یا درویش در صد اضطرار است؟
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
جهان از روی گلرخ چون نگار است
جهان افروز باری در چهکار است
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۸ - در شرح نفس فرماید
من آن گویم که او را اختیار است
ترا با قول دیگر کس چکار است
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۹ - نباید بود ازو غافل زمانی
زکوة و حج خاص مالدار است
چو بگذاری از آن بهتر چه کار است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳ - در معراج حضرت خاتم صلی الله علیه و آله
چو فضل و رحمت تو بیشمار است
ترا بخشایش بیچاره کار است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید
ز صورت دان و گرنه فقر یاراست
در او اسرارهای بیشمار است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۷ - در اسرار عشق و نموداری هیلاج فرماید
حقیقت این زمان عطار یار است
مرا در سر جانان آشکار است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۸ - در سؤال کردن از هیلاج و جواب دادن او را
در اینجا گنج معنی بیشمار است
در آخر دوستان را یادگاراست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۹ - جواب دادن منصور شیخ جنید را از حالات
صفاتم سر بسر دیدار یار است
چه غم دارد که جانان آشکار است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
هر آیینه در این آیینه بار است
نمود صورت او صدهزار است