گنجور

 
۱
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

به بزم اندر حریف جام و باده

نمرده هر که را او جام داده

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۵ - حکایت

 

روان شد در فضای خانه باده

تو گفتی نهری از کوثر گشاده

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۵ - حکایت

 

من بیچاره از دور ایستاده

ز حیرت دیده عبرت گشاده

۱ بیت
یغمای جندقی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۴ - در شهادت ولی داور علی اکبر علیه السلام

 

بقتلش نیز خیلی دیوزاده

کمر بربسته و بازو گشاده

۱ بیت
جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۶ - مجمع‌الاهواء

 

به پیش چشم او هر سو فتاده

ز بیماران دل بر مرگ داده

۱ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۹ - المحفوظ

 

ز حفظ حق مخالفها نهاده

که آن در قول و فعل است و اراده

۱ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۸ - الموت

 

فلاطون داده خود فتوی زیاده

بر این موتت ز «موتوابالاراده»

۱ بیت
صفی علیشاه
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۷ - باغ کربلا

 

شما پا بر فراز گل نهاده

تن عباس بی دست اوفتاده

۱ بیت
ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۲ - حمایت در فریب دنیا

 

به چشم حور و غلمان سرمه داده

به رضوان روزن جنت گشاده

۱ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۳ - نصیحت سقراط سلطان را

 

به سامان خردمندان ساده

ز اسب خودستایی شو پیاده

۱ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۴ - در بی‌وفایی زن و فرزند

 

غذایت را به طفلی از چه داده

لطافت از چه در طبعت نهاده

۱ بیت
صامت بروجردی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۲ - فی المناجات

 

خدایا سینه من را صفا ده

دلم را حکمت بی منتهی ده

۱ بیت
صفای اصفهانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - حسبحال آذربایجان و خراسان هنگام تعدیات و بمباردمان سپاهیان روس تزاری

 

من آنجا بر سر پای ایستاده

عنان صبر و تاب از دست داده

ز دیده سیل خون بر رخ گشاده

دل اندر رحمت باری نهاده

۲ بیت
ادیب الممالک
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۷۲ - بروی او در دل ناگشاد

 

بروی او در دل ناگشاد

خودی اندر کف خاکش نزاده

ضمیر او تهی از بانگ تکبیر

حریم ذکر او از پا فتاده

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - نامهٔ منظوم

 

به قربان حضور شاهزاده

که آیین وفا ازکف نهاده

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - نامهٔ منظوم

 

سخن تا چند بافم زین زیاده

زیادت باد عمر شاهزاده

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - بچهٔ ترس

 

گه رفتن منظم پا نهاده

چو وقت مشق‌، سرهنگ پیاده

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - در اثبات خدا

 

شدی قائل به یک برهان ساده

که باشد شمس گردان ایستاده

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - در اثبات خدا

 

وگر وجدانت نپذیرد شهاده

برو در سایهٔ فکر و اراده

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۹ - هُمر -‌اَبرخیس

 

گرفت این گونه عیب از شیر ماده

که چون تو دیر در عالم که زاده‌؟

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
 
تعداد کل نتایج: ۳۶۱