گنجور

وحشی بافقی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳ - عباس بیگ گردون قدر

 

یگانهٔ دو جهان زبده و خلاصه عهد

تویی که مهر و سپهرت ندیده شبه و نظیر

سوار عزم تو هرجا که رخش حکم جهاند

دوید بر اثر او جنیبت تقدیر

ز لشکر تو سواری اگر برون تازد

[...]

وحشی بافقی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - ایضا این قصیده در مدح ابوالمظفر جلال الدین هنگام فتح قلعه اسیر گفته شده

 

چو رو به برج شرف کرد آفتاب منیر

دمید فاتحه فتح بر حصار اسیر

مه میر جلالی به فر فروردین

در امن گاه ممالک شد انبساط پذیر

ز لهو بی خردان عز سلطنت می رفت

[...]

نظیری نیشابوری
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۱۴ - ترجمه الشوق در ستایش مولای متقیان علی علیه السلام

 

اگر زآتش شوقم شود فروغ پذیر

به سلسبیل زند غوطه مرغ آتشخوار

عرفی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در منقبت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام

 

همای عشق کشد چون در آشیانه صفیر

خروش مرغ دلم بگذرد ز چرخ اثیر

شکسته بال دلم مرغ عافیت خصمی‌ست

که در قفس به نشاط‌ست و در چمن دلگیر

شکارگاه محبت غریب صید گهی‌ست

[...]

فصیحی هروی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)

 

سحر که خیزدم از سینه ناله ی شبگیر

به ساق عرش نهد موج گریه ام زنجیر

ز عشق لاله رخان دلنشین من نشود

چو داغ آینه، داغی که نیست ناخن گیر

همین نه خلوت آیینه گلشن است ازو

[...]

سلیم تهرانی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۱۸ - در منقبت حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه و آله

 

شده است چشم تو همدست زلف در تسخیر

دو حلقهٔ دگر افزوده ای بر این زنجیر

ز صحن باغ برون آمدی قبا گلگون

چو خار رنگ گلت گشته است دامنگیر

طبیعتت بهوای بهار می ماند

[...]

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹۵

 

به صفحه‌ای‌ که حدیث جنون‌ کنم تحریر

ز سطر، ناله تراود چو شیون از زنجیر

چه ممکن است در این انجمن نهان ماند

سیاه‌بختی عاشق چو مو به‌ کاسهٔ شیر

خرابهٔ دل محزون بینوایان را

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹۶

 

زهی ز روی تو آیینه آفتاب میر

نگه به سیر جبین تو موج ساغر شیر

به عالمی که تویی نارساست کوششها

وگرنه نالهٔ عاشق نمی‌کند تقصیر

بیاض شعر به توفان رود چو کاغذ باد

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹۷

 

غبار فرصت از این خاکدان وهم مگیر

که پیرگشت سحرتا دهن‌گشود به شیر

امل به صبح قیامت رساند گرد نفس

گذشت فرصت تقدیمت آن سوی تاخیر

همین‌کشاکش اوهام تا ابد باقی‌ست

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹۸

 

نه غنچه عافیت افسون‌، نه‌ گل بقا تأثیر

جهان رنگ‌، شکست ‌که می‌کند تعمیر

نشد ز عالم و جاهل جز اینقدر معلوم

که آن به خواب فتاد آن دگر پی تعبیر

گرفتم اوج پر است اعتبار عنقایت

[...]

بیدل دهلوی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم

اگر موافق تدبیر من بود تقدیر

چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند

گر اندکی نه به وفق رضاست خورده مگیر

رضاقلی خان هدایت
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۳ - و له ایضاً فی‌ المطایبه

 

سحرگهان‌که ز گردون فروغ مهر منیر

چو تیغ خسرو آفاق گشت عالم‌گیر

درآمد از درم آن مه به رخ نهاده دو زلف

یکی سپید چو شیر و یکی سیاه چو قیر

به سیم چهره فروهشته زلف خم در خم

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۴ - د‌ر تهنیت عید غدیر و ستایش وزریر بی‌نظیر صدراعظم میرزا آقاخان دا‌م اقباله

 

شراب تاک ننوشم دگر ز خمّ عصیر

شراب پاک خورم زین سپس ز خم غدیر

به مهر ساقی‌کوثر از آن شراب خورم

که دُرد ساغر او خاک را کند اکسیر

از آن شراب‌کزان هرکه قطره‌یی بچشد

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۵ - د‌ر مدح میرزا نبی‌خان

 

همی به‌ چشم‌ من آید که سوی حضرت میر

رسولی آید از ملک ری بشیر و نذیر

به دستی اندر تیغ و به دستی اندر جام

مر آن‌ یک‌ از پی ‌خصم ‌و مر این یک از پی میر

به میر گوید کاین جام را بگیر و بنوش

[...]

قاآنی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در شرح احوال خود حضرت والا میرزا جعفر خان حقایق نگار رامخاطب کرده گوید

 

مگوی مال مرا جان و سر فدای مشیر

نه آنکس است که از اوکسی شود دلگیر

خدایگان جهان است و بنده ایم او را

ز پیر وبرنا ازمردو زن صغیر وکبیر

اگر که بر درد از هم مرا مشیر الملک

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۶ - توسل به حضرت اباعبدالله الحسین (ع)

 

به روز حشر توئی شافع صغیر وکبیر

ز لطف محو مفرما مرا ز لوح ضمیر

بلند اقبال
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۹ - در رِثاء حضرت علیّ بن الحسین الاصغر علیه السلام

 

ز رنگ هستی خود ساده ساز لوح ضمیر

گرت هوا است که گردد زغیب نقش پذیر

به راه پر خطر عشق پا منه که آنجا

گذار بر دم تیغ است و راه بر سر تیر

به زندگانی عشاق، دل مرا سوزد

[...]

محیط قمی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۵۳ - در تهنیت غدیر و منقبت حضرت امیر علیه السلام

 

گرفت عهد زاشیا، دو روز، رب قدیر

یکی به روز الست و یکی به روز غدیر

گرفت عهد ز ذرات، بر خدایی خویش

نخست روز و دویم روز بر خلاف میر

شه سریر ولایت، علی عمرانی

[...]

محیط قمی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۸ - کبوتران حرم

 

به دشت کرب وبلا ازجفای شمر شریر

شهید گشت عزیز دل بشیر و نذیر

هزار ونهصد و پنجاه زخم بر تن داشت

ز تیر و نیزه و زوبین وخنجر وشمشیر

قتیل شد همه انصار او، ز پیر و جوان

[...]

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۳ - و برای او فی النصیحه

 

شنیده‌ام که بسی خسروان با تدبیر

به کام دل چو نشستند بر فراز سریر

برای آنکه شود ملک دیگران تسخیر

کلامشان به زبان بود با ندیم و وزیر

صامت بروجردی
 
 
۱
۲
۳
۴