به دشت کرب وبلا ازجفای شمر شریر
شهید گشت عزیز دل بشیر و نذیر
هزار ونهصد و پنجاه زخم بر تن داشت
ز تیر و نیزه و زوبین وخنجر وشمشیر
قتیل شد همه انصار او، ز پیر و جوان
شهید شد همه اعوان، او صغیر وکبیر
یکی فتاده ز پا، با قدی، چو سرو روان
یکی طپیده به خون با رخی، چو بدر منیر
به دست وپای گرفته یکی خضاب ز خون
فرو بسته دهان، کودکی از خوردن شیر
ز راه کینه گروه دغا جدا کردند
دو دست از تن عباس نامدار دلیر
علی اصغر مه طلعتش ز شوق مکید
به جای شیر، ز پستان مرگ، ناوک تیر
شدند آل پیمبر به کربلا سیراب
همه ز چشمهٔ تیر و، ز جدول شمشیر
سپاه کوفی و شامی در آن زمین بلا
کبوتران حرم را زدند جمله به تیر
خیام او همه بر باد رفت ز آتش کین
عیال او همه گشتند خوار و زار و اسیر
ریاض کرب و بلا شد ز بلبلان خالی
به شاخه های گل و سرو ناکشیده صفیر
دریغ شمع شرر پوش بزم عرفان را
ز راه کینه کشیدند در غل و زنجیر
فتاد شورشی اندر حریم آل رسول
چنان که گوش فلک کر شد از فغان نفیر
فغان اهل حرم رفت تا به عرش برین
خروش اهل ولا رفت تا به چرخ اثیر
نبود قوت دل افسردگان در آن وادی
به غیر آه سحرگاه و، نالهٔ شبگیر
به غیر گریهٔ بر آل مصطفی «ترکی»
خرابی دل ما را که می کند تعمیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره واقعه عاشورا و مصائب اهل بیت پیامبر (ص) در کربلا است. شاعر به توصیف ظلم شمر و کشته شدن شهیدان و بخصوص بشیر و نذیر میپردازد که قربانی تیر و نیزه شدند. او حال و روز اصحاب امام حسین (ع) را بیان میکند که برخی از آنان پیر و جوان بر روی زمین افتادهاند و دیگران به شدت مجروح هستند. بچهها نیز در این صحنههای دردناک به ناله و گرسنگی دچار شدهاند. شاعر به داغ و اندوه بازماندگان و خیام و حرم آل پیامبر اشاره میکند که به خاطر کینه و ظلم دشمنان، به واژگونی و اسارت دچار شدهاند. همچنین، اوضاع ناگوار و سوزناک حرم را توصیف میکند و به فریادهای اهل بیت و بیپناهی آنها در این واقعه تاریخی اشاره دارد. در نهایت، شاعر از غم و خرابی دل خود و دیگران مینویسد و به یاد امام حسین (ع) و مصیبتهایش میپردازد.
هوش مصنوعی: در دشت کربلا، به خاطر ظلم و ستم شمر بیرحم، عزیز دل بشیر و نذیر جان خود را فدای حق کردند و به شهادت رسیدند.
هوش مصنوعی: او بر تن خود هزار و نهصد و پنجاه زخم داشت که ناشی از تیر، نیزه، زوبین، خنجر و شمشیر بود.
هوش مصنوعی: همه ی یاران او، چه پیر و چه جوان، به شهادت رسیدند و هیچ یک از همراهانش زنده نماندند.
هوش مصنوعی: یک نفر که با قامتی بلند و استوار روی زمین افتاده و دیگری که با چهرهای روشن و زیبا، در حالی که در خون خود غوطهور است، به تصویر کشیده شدهاند.
هوش مصنوعی: کودکی که به خاطر دست و پا بستهاش، نمیتواند دهانش را باز کند و شیر بخورد، در حالی که خضاب خون بر او نشسته است.
هوش مصنوعی: عباس، دلاور و معروف، را از راه کینه و دشمنی گروهی جدا کردند و دستهایش را از بدنش جدا کردند.
هوش مصنوعی: علی اصغر با چهرهی زیبا و دلربایش به خاطر اشتیاق و عشق، به جای شیر از پستان مرگ، تیر را مینوشد.
هوش مصنوعی: آل پیمبر در کربلا از چشمهٔ تیر و جدول شمشیر سیراب شدند. این جمله به معنای آن است که آن بزرگواران در کربلا با سختیها و مصیبتهای زیادی مواجه شدند که همگی نشاندهندهٔ ظلمی است که بر آنها روا داشته شد.
هوش مصنوعی: در آن سرزمین مصیبت، نیروهای کوفی و شامی به کبوتران حرم حمله کردند و به آنها تیراندازی کردند.
هوش مصنوعی: تمام دارایی و میراث خیام به خاطر کینه و دشمنی نابود شد و خانوادهاش به ذلت و رنج و اسارت دچار شدند.
هوش مصنوعی: باغی که پر از غم و اندوه است، دیگر از بلبلان خالی شده و درختان گل و سرو نیز سکوتی عمیق دارند.
هوش مصنوعی: شمعی که روشنی بخش محفل عرفان بود، متاسفانه به خاطر کینه و دشمنی در بند و زنجیر گرفتار شد.
هوش مصنوعی: در حریم اهل بیت پیامبر، شورشی به پا شد که صدای آن به قدری بلند بود که گوش آسمان هم از فریاد و ناله آن کر شد.
هوش مصنوعی: آواز و نالههای مردم حرم به آسمان رسید و صدای پیروان اهل ولایت تا به کرات بالا رفت.
هوش مصنوعی: در آن دیار، دلشکستگان جز از طریق نالهها و آههای سحرگاهی و شبانه نمیتوانند قوت بگیرند.
هوش مصنوعی: تنها با گریه بر خاندان پیامبر است که میتوان دل خراب ما را ترمیم کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع
همی بدادی تا در ولی نماند فقیر
بسا کسا که برهست و فرخشه بر خوانش
بسا کسا که جوین نان همی نیابد سیر
مبادرت کن و خامش مباش چندینا
[...]
نگر به لاله و طبع بهار رنگ پذیر
یکی برنگ عقیق و دگر ببوی عبیر
چو جعد زلف بتان شاخهای بید و خوید
یکی همه زره است و دگر همه زنجیر
درخت و دشت مگر خواستند خلعت زا بر
[...]
بتی که راستی از قد او رباید تیر
بتیر غمزه ز گردون فرود آرد تیر
نه سیب سرخ بود با رخان او مر مهر
نه با درنگ بود چون رخان من مه تیر
ز خواب دیده پر آب من ندارد بهر
[...]
بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر
یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر
بتی که هست رخ و زلف او به رنگ و به بوی
یکی شبیه عقیق و یکی بسان عبیر
دل و برش به چه ماند به سختی و نرمی
[...]
عمید دولت عالی و خاص مجلس میر
امین گنج شه و حمل بخش حمله پذیر
نهاده روی ز حضرت بدین دیار به غزو
به طالعی که قضا روبود به فتح بشیر
گشاده حشمت او دست عدل بر عالم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.