گنجور

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » شمارهٔ ۱

 

به ذات پاک خدای کریم بی همتا

که از اراده او گشت سر «کن » پیدا

به خالقی که منزه ز کل مخلوق است

به عاشقی که به عشق لقا بود شیدا

به حاکمی که به حکمت متابعت فرمود

[...]

نسیمی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

طلوع پرتو حسنست در جهان، اما

خلاف مذهب و دین چیست؟ معنی اسما

بجان تو که هزاران هزار فرسنگست

ز شهر عالم صورت بملک «اوادنا»

جهان پرست ازین آفتاب عالمتاب

[...]

قاسم انوار
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲

 

دلا اگر نفسی می‌زنی به صدق و صفا

به جان بکوش که باشی غلام اهل وفا

بهر قبیله چه گردی اگر تو مجنونی

بیا و قبله گزین از قبیله لیلا

چو تشنه لب به بیابان هلاک خواهی شد

[...]

حسین خوارزمی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱

 

تو را خدای بحمدالله آن کرم داده ست

که منشی فلکت مدح می‌کند انشا

بقای عمر تو بادا که خود مدایح تو

همی‌کند کرمت بر سخنوران املا

خیالی بخارایی
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۶ - وله شیرازیه ولکن یلزمها التصحیح

 

مهل که گیوه بنوتن غرت چو نیست کلا

که دوست نیست اثر دایما و دشمن ابا

تمع نه رخت مهن بوکه نت و گوبا لوت

بنی مغاره سنغرایز جمش میوا

نمیذنم که که بوتن چو شرم کی حدنی

[...]

نظام قاری
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » ستهٔ ضروریه » شمارهٔ ۱ - روح القدس

 

زهی به خامه قدرت مصور اشیا

هزار نقش عجب هر زمان از او پیدا

چه خامه‌ای‌ست که در کارگاه کن فیکون

نگشته بی‌رقم او ز قطره تا دریا

چه قدرتی‌ست که در بارگاه چرخ بلند

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۸ - مخمس

 

تو آفتابی و سر تا قدم ز نور خدا

ز شمع روی تو روشن شدی خجسته سزا

که بیتو زنده بود ای حیات روح فزا

تو در درون دل از جان خسته تنگ میا

اهلی شیرازی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » شمارهٔ ۲

 

منم ندیده ز ابنای روزگار وفا

ولی کشیده ز هر یک هزار گونه جفا

منم چشیده بسی زهر غم ز بیدردان

بدرد مرده و لب ناگشوده بهر دوا

منم کشیده قدم از بساط آزادی

[...]

فضولی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در توحید حضرت باریتعالی و موعظه

 

نفیر مرغ سحر خوان چو شد بلندنوا

پرید زاغ شب از روی بیضهٔ بیضا

طلایه‌دار سپاه حبش که بود قمر

ربود رنگ ز رویش خروج شاه ختا

سوار یک تنه چین دواسبه تاخت چنان

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیده

 

ز خاک هر سر خاری که میشود پیدا

بشارت است به توحید واحد یکتا

ز سبزه هر رقم تازه بر حواشی جوی

عبارت است ز ابداع مبدع اشیا

به دست شاهد بستان زهر گل آینه‌ایست

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - تجدید مطلع

 

گرت هواست که دایم درین وسیع فضا

بود قضا به رضایت بده رضا به قضا

هوا بهر چه رضا ده شود مشو راضی

خدا بهر چه نه راضی بود مباش رضا

مریض جهلی از آن کت هوس بود نشکیب

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲

 

حریف غالب اولاد ساقی کوثر

که بود شیوهٔ او قسمت شراب سخا

چراغ بزم صفا شاه قاسمی که چو مهر

جهان فروزی او ذره‌ای نداشت خفا

خمار شیب چو امسال سر گرانش کرد

[...]

محتشم کاشانی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

حد ندارد این سخن و آهوی ما

می گریزد اندر آخور جابجا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

کرشمه های تو از بس که هست ناز آئین

نه آتشی تو داند کسی نه چنگ ترا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

چرخ در گردش از این بانگ و نوا

کوه در رقص از این صوت و صدا

شیخ بهایی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱

 

زهی طراوت حسن و کمال نور و صفا

که از جمال تو بیناست چشم نابینا

کدام خوب علم گشت در جهان به وفا

تو از مقولهٔ خوبان عالمی حاشا

بهار عشق دل از دیده مبتلا گردید

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

چه منت از مدد روزگار بر سر ما

که حسن فطرت اصلی نمود جوهر ما

به شعر و شاهدم از کودکی نظربازیست

که عشق خیزد از آب و هوای کشور ما

ز ذوق ما نشود باخبر مذاق سقیم

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۵

 

درین زمان که عقیم است جمله صحبتها

کناره‌گیر و غنیمت شمار عزلت را

صائب تبریزی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۱
sunny dark_mode