عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان
ربیع ابن عدنان چو شیر دژم
بزد تیغ و آن نیزه کردش قلم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن
همه ضبیان را ز تیمار و غم
سیه شد جهان و نگون شد علم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه
کی آید دگر پیش پیل دژم
کی تا بند او بگسلانم زهم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه
به پیش تو اندر به قهر و ستم
چنان چون سزد با تو باشم بهم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۷ - رهایی یافتن گلشاه
ز غریدن کوس و رویینه خم
تو گفتی کی مه راه کردست گم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۷ - رهایی یافتن گلشاه
نگشت از دلش عشق گلشاه کم
نه بر جان گلشاه کم گشت غم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۷ - رهایی یافتن گلشاه
بترسم که گلشاه را گر ز عم
بخواهم، به کف آیدم درد و غم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۷ - رهایی یافتن گلشاه
به مردی تو گر پیشی از روستم
نگیری تو نام ار نداری درم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۸ - صفت غلام ورقه و دستوری خواستن از وی به چاره ساختن
دل ورقه بد جفت تیمار و غم
کی نه با درم بود با بنت عم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۸ - صفت غلام ورقه و دستوری خواستن از وی به چاره ساختن
ضیاع و عقار و غلام و خدم
ز عقد یواقیت و زر و درم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۰ - پیمان بستن ورقه و گلشاه
بزاری چنین گفت: ای بنت عم
قضامان جدا کرد خواهد زهم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۱ - رفتن ورقه به یمن
ز هجران بر آتش فگند این تنم
ندانم چه خواهد همی زین دلم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
چو رویینه نای اندر آمد به دم
در افتاد باد صبا در علم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
ببد شاد وز دل بپالود غم
غلامی سیه دید با او بهم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
همی خواست کآید بدیدار عم
مگر گردد آزاد از اندوه و غم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۷ - بگفت این و بر دوست بگریست زار
جدا مانده از مام وز باب و عم
ز ناله شده زرد، وز درد و غم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۸ - مرو را جهازی نکو ساختند
ببردن بر ورقهٔ دل دژم
زره را و انگشتری را بهم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۱ - بازگشتن ورقه به حی بنی شیبه
به ورقه عمش گفت کای جان عم
مدار ایچ انده مدار ایچ غم