فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۸
که آواره و بد نشان رستم است
که از روز شادیش بهره غم است
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۷
نه زین نامداران سواری کم است
نه آن دوده را پهلوان رستم است
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۱
کز این کشتگان جان ما بیغم است
روان سیاووش ز این خرم است
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۷
که توران ز ایران همه پر غم است
زن و کودک خرد در ماتم است
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲ - در ستایش سلطان محمود رحمه الله
گه فضل آرایش عالم است
به هر علم فخر بنی آدم است
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۵ - داستان جنگ لهراسپ با ارجاسپ گوید
ز اولاد رستم به من ماتم است
به ترکان بلا تخمه نیوم است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴ - در بی ثباتی عمر
نماید همی کاین جهان یک دم است
اگر شادکامی و گر خود غم است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۹ - نامه فرستادن مهراج به دست رسول به نزد ضحاک
همه خانه ها مویه و ماتم است
بجای می و شادکامی غم است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۹۵ - در صفت دو شهر
ولیکن چنان زندگانی کم است
که روز و شبان مویه و ماتم است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۱۹ - نامه ی نوشان به کوش
نیابی تو کاخی که بی ماتم است
بجای چنان شادکامی غم است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۶۷ - دعوت کوش مردم را به پرستش خویش
که شیث است این و دگر آدم است
چنین داستان در خور ماتم است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۵۵ - هفت پند پیر فرزانه به کوش، و دادن چند دفتر دانش به او
که مردم بدین گوهران مردم است
گر این نیست، از مردمی او کم است
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۱ - فرستادن اسکندر روشنک را به روم
بسا کس که از روی عالم گُم است
همانا که عالَم همان عالَم است
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲ - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست
اگر محتسب گردد آن را غم است
که سنگ ترازوی بارش کم است
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۳ - حکایت در این معنی
در این شهر مردی مبارک دم است
که در پارسایی چنویی کم است
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۶ - حکایت قزل ارسلان با دانشمند
بخندید کاین قلعهای خرم است
ولیکن نپندارمش محکم است