گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵ - والذین جاهدوافینا لنهدینهم سبلنا، صدق الله‌

 

زآنچه بیرون زسقف گردون‌است

جمله معلوم اوست‌کو چون است

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۰ - دَعْ نَفْسَکَ وَ تَعال

 

زانکه زادراک حس بیرون است

آستانش ورای گردون است

سنایی
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت نخست

 

نی که هر روز پایم افزون است

که وثاقم به نزد جیحون است

حمیدالدین بلخی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - مدح

 

بخدائی که نفس قدرت او

شمس های رواق گردون است

کاف پیش کرشمه ی قدرش

عاشق طاق ابروی نون است

تا برآرد به آب صدره شام

[...]

اثیر اخسیکتی
 

عراقی » عشاق‌نامه » خاتمة‌الکتاب » بخش ۱ - سر آغاز

 

هیچ داند که حال ما چون است؟

یا ز ما خود دلش دگرگون است؟

عراقی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

در سرائی روی که بیچون است

صورت چون بپیش آن دون است

سلطان ولد
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۸ - رجوع ولد به قونیه در رکاب شمس‌الدین

 

راه‌شان ای پسر دگرگون است

در گذر تو ز چون که بی‌چون است

سلطان ولد
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۳ - در بیان آن که آدمی اوست که ممیز باشد تا تواند فرق کردن میان حق و باطل و دروغ و راست و قلب و نقد. از این رو می‌فرماید پیغامبر علیه السلام که اَلمُؤْمِنُ کَیِّسٌ ممیزٌ. در هر که تمیز باشد به نقش ظاهر فریفته نشود همچنانکه صراف به نقش درم و سکهٔ آن فریفته نمی‌شود، مردان حق صرافان‌اند نقد را از قلب و حق را از باطل میدانند و جدا می‌کنند و در تقریر آنکه مدح اولیاء میکردم شیطان از سر رهزنی که خلق اوست گفت از مدح دیگران تو را چه فایده و خواست که مرا از آن طاعت باز دارد. همچنانکه به شخصی که دایم یا رب میگفتی گفت چند یا رب میگوئی، چون تو را لبیکی جواب نمیرسد بدین طریق آن رهرو را از راه برد تا سال‌ها از ذکر و طاعت بماند. بعد مدت‌ها از حق تعالی بوی خطاب رسید که ترک یا رب گفتن چرا کردی. گفت از آن که لبیک جواب نمیرسید. حق تعالی فرمود که آن یا رب گفتن تو عین لبیک گفتن من است، آخر من تو را بر آن میدارم که یا رب میگوئی و اگر چنین نیست دیگران چرا نمیگویند. پس به خود آمد و دانست که آن منع مکر شیطان است. باز بر سر رشته افتاد و به یا رب گفتن مشغول شد

 

راه ما طرفه است و بیچون است

برتر از عرش و فرش و گردون است

سلطان ولد
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۹ - الضلال المبین

 

در «اناالدهر» سر مکنون است

من بگویم تو خود بدان چون است

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل هفتم » بخش ۳ - حق الیقین

 

صفت حق چو ذات بیچون است

به حقیقت ز حصر بیرون است

شیخ محمود شبستری
 
 
۱
۲
sunny dark_mode