گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - مدح حسین طبیب

 

عادت او دروغ و بهتان نیست

به گه هزل و جد گران جان نیست

مسعود سعد سلمان
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵

 

آفتاب رخ تو پنهان نیست

لیک هر دیده محرم آن نیست

هر که در عشق ذره ذره نشد

پیش خورشید پای‌کوبان نیست

ذره می‌شو هوای جانان را

[...]

عطار
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل نهم » بخش ۱ - سر آغاز

 

هر که در صورت تو حیران نیست

صورتش هست، لیکنش جان نیست

عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲

 

اندرآ عیش بی‌تو شادان نیست

کیست کو بنده تو از جان نیست

ای تو در جان چو جان ما در تن

سخت پنهان ولیک پنهان نیست

دست بر هر کجا نهی جانست

[...]

مولانا
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۱ - در بیان آنکه نور انبیاء و اولیاء و مؤمنان قدیم است و قایم به خدا. حدوث و عدد در صورت ایشان باشد نه در معنی‌شان. از اینرو می‌فرماید پیغامبر علیه السلام که « کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین »  و از آن سبب یک نفس‌اند که همه زنده به نور حق‌اند چون نظر به نور ایشان کنی جمله را یک بینی و اگر به صورتشان نگری متعدد نماید همچنانکه آفتاب در صد هزار خانه می‌تابد خانه‌ها متعدداند اما نور یکی است از این جهت مصطفی صلوات اللّه علیه مؤمنان را نفس واحد خواند که آن یگانگی مخصوص بدیشان است، باقی همه متعدداند ظاهراً و باطناً. مثلا هر کس را در خانه‌ی خود چراغی هست از مُردنِ چراغِ یکی، خانه‌ی دیگری تاریک نشود. زیرا هر یکی جدا چراغی دارند. الا چراغ خانه‌ی مؤمنان چون آفتاب است که اگر غروب کند یا منکسف گردد همه خانه‌ها تاریک شوند و در تقریر آنکه هر که مدح اولیا می‌کند در حقیقت مداح خویشتن است چنانکه مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز می‌فرماید

 

می‌نماید چو جان، ولی جان نیست

زانکه روشن ز نور جانان نیست

سلطان ولد
 

اوحدی » جام جم » بخش ۶۳ - در حال پیشه کاران راست کردار

 

آنچه آزار نیست عصیان نیست

مردم آزار مرد ایمان نیست

اوحدی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۸

 

خواجه از قول باز می‌گردد

خواجه را شرط و قول و پیمان نیست

دلپذیر است قول او لیکن

لیکنش بازگشت چندان نیست

سلمان ساوجی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷

 

عشق آئین پارسایان نیست

سلطنت رسم بینوایان نیست

می به صوفی مده که آن صافی

در خور حال هی صفایان نیست

مگر آن دل که برقرار خودست

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۷

 

گفت صاحبدلی به من که چراست

که تورا شعر هست و دیوان نیست

گفتم از بهر آنکه چون دگران

سخن من پر و فراوان نیست

گفت هر چند گفته تو کم است

[...]

کمال خجندی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵

 

در دل هر که عشق جانان نیست

مرده دانش که در تنش جان نیست

عاشق زلف و روی معشوقم

التفاتم به کفر و ایمان نیست

در خرابات چون من سرمست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶

 

هر کرا درد نیست درمان نیست

هر کرا کفر نیست ایمان نیست

بت پندار هر که او نشکست

نزد ما بندهٔ مسلمان نیست

هر که او جان فدای عشق نکرد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷

 

غنچهٔ باغ غیر خندان نیست

بگذر از غیر او که چندان نیست

هر که نقش خیال غیری بست

نقشبندی او به سامان نیست

عاقلی کی چه عاشقی باشد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۴۴

 

هر که همدرد دردمندان نیست

گوئیا از شمار ایشان نیست

شاه نعمت‌الله ولی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۴

 

پیش چشمی‌که نورعرفان نیست

گر بود آسمان نمایان نیست

عمرها شد، دمیده است آفاق

بی‌لباسی هنوز عریان نیست

شمع راگر به فکرخویش سری‌ست

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۲۰

 

کار بینا و کور یکسان نیست

گوش را، کار چشم شایان نیست

حزین لاهیجی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

 

جز بر این در سری به سامان نیست

دوری از خاک این در آسان نیست

وقت آن شد که سینه چاک زنم

کاین دل تنگ جای جانان نیست

سخره ی دشمنانش باید بود

[...]

نشاط اصفهانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode