کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
ماه رویا ز غمت یک دم نیست
که چو زلف تو دلم در هم نیست
زلف و بالای تو تا هم پشتند
پشت و بالای کسی بی خم نیست
غم تو می خورم و شادم از آنک
[...]
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱ - حکایت عین القضات همدانی که از همه دانی موی می شکافت هر چند چون موی بر خود تافت تا به صحبت غزالی نشتافت سر رشته این کار نیافت
بود در صحبت وی روزی بیست
پس همه عمر به بهروزی زیست
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۵ - حکایت آن فرو رفته به چاه جاه که از دست دوک ریسی رشته عنایتش به چنگ افتاد و کمند نجات او گشت
هر که آن دولت و شوکت نگریست
بانگ برداشت که این کیست این کیست
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۱ - عقد هژدهم در رضا که گره کراهت از دل گشادن است و تلخی ها را چاشنی شیرین دادن
غایت کار کزان سوره بیست
جز «رضینا بقضاء الله » نیست
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۲ - حکایت آن بنده گنهکار که چون دولت عفوش دست داد بر آن نیستاد و پای در میدان طلب رضا نهاد
از پس عفو گنه گریه ز چیست
کس بدینسان که تو گریی نگریست
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۵ - حکایت آن پیر خمیده پشت که در طریق محبت قالب راست بر زمین ننهاد و به سبب کجروی خود از نظر معشوق راست بین افتاد
پیر بیچاره چو آن سو نگریست
تا ببیند که در آن منظره کیست
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۳ - حکایت آن جوانمرد که چون به روی معشوق که چشم روشنش بود آبله افتاد خود را به نابینایی فرانمود تا معشوق نداند که عیب وی را می بیند
آن نکو زن چه پس از سالی بیست
که درین دیر پر آفات بزیست
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۱ - حکایت راهبی که فریفته نشد به دعوی شیطان که گفت من عیسی ام از آسمان نزول کرده
راهب از صومعه زد بانگ که کیست
بر در و در زدن او پی چیست
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۳ - عقد سی و دوم در طلاقت وجه و مزاح که چین انقباض در جبین نینداختن است و به زبان انبساط سخنان شیرین پرداختن
نیستی ابر ترش رویی چیست
چند خواهی به ترش رویی زیست
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۵ - عقد سی و ششم در نیکخواهی ارکان دولت که در میان پادشاه و رعایا رابطه اند و در وصول آثار عدل و ظلم واسطه
کافیی آری و این پنهان نیست
کز کفایت ده تو گشته دویست
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۶ - حکایت نصیحت قبول کردن عمر عبدالعزیز از غلام خود که خازن بیت المال بود
می ندانم که تو را ضامن کیست
که یکی هفته دگر خواهی زیست
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۲ - حکایت امیرالمؤمنین حسن رضی الله عنه با آن جوان منزوی
گفت کام تو ز یکتایی چیست
مونس جانت به تنهایی کیست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول
هر که آن دولت و حشمت نگریست
بانک برداشت که این کیست، این کیست؟
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول
فراق یار اگر اندک است، اندک نیست
درون دیده اگر نیم تار موست، بد است
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی
خادم از چار طرف در نگریست
گفت اینجا اثر از کفش تو نیست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵
زال بگرفت و بپرسید که چیست
از چه رو نوشم و این ساقی کیست
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۲۵ - خر و عَزب
سر درون کرد و به هرسو نگریست
تا بداند به یقین خر خر کیست
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۳ - زن قاضی ری
گرچه این شق دوم عیاریست
بهتر از تنبلی و بیعاری است