کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۵ - ایضا له
خواجۀ خواجگان خطیر الرّین
کز کفت بحر بی خطر گردد
نام پاک ترا چو بنگارند
دهن کلک پر شکر گردد
هر زمانی ز رشک بحر کفت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۸ - و له ایضاً
ای بلند اختری که همت تو
سر بهفت آسمان فرو نارد
باز گیر امل چو گل دامن
ابر کلک تو چون گوهر بارد
با همه پردلیّ خود خورشید
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۹ - وله ایضا
گرچه در عقل ناپسندیده ست
هجو کان روی در طمع دارد
هجو آنکس ز واجبات بود
کو حق من به من بنگذارد
غم آزار انکسی بخورم
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - ایضاً له
ای کریمی که نفحۀ خلقت
بوی باد شمال میدارد
فصل نوروز از شمایل تو
مایۀ اعتدال میدارد
امل از پهلوی عنایت تو
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۵ - وله ایضا
نکنی رای مردمی هرگز
ورکنی طبع تو بنگذارد
تو خری وز تو خرتر آن باشد
که ز خر مردمی طمع دارد
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷ - ایضا له
چون محرّم رسید و عاشورا
خنده بر لب حرام باید کرد
وز پی ماتم حسین علی
گریه از ابر وام باید کرد
لعنت دشمنانش باید گفت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - وله ایضا
اینت سردی که این زمستان کرد
که همه کاره ما پریشان کرد
تاختن کرد لشکر بهمن
خانه بر خلق همچو زندان کرد
آب را تخته بند کرد به جوی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۱ - وله ایضا
ای سخا پیشه یی کامید مرا
سوی بخت تو رهنمون آورد
پرتو همّت تو چون آتش
رخ بدین چرخ آبگون آورد
چون بدیدم که نشتر از ره فصد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۸ - وله ایضا
مژده ای دل که کار دیگر شد
و انچه می خواستی میسّر شد
یار از راه جور برگردید
مشفق و مهربان و چاکر شد
کار اگر بسته بد گشایش یافت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۹ - وله ایضا
می کنی دوستیّ دشمن من
تا از آن حشمتت فزون باشد
خود جز این چشمم از تو کی دارد
هر که را عقل رهنمون باشد؟
این چنین دون و بدگهر که تویی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - ایضاً له
دست آن به که خود قلم باشد
کش سر و کار باقلم باشد
نی ز نی کن ، قلم زنی بگذار
کانک این کرد محترم باشد
زهره را کار از آن بساز و نو است
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۲۵ - وله ایضا
سرو را وعده های چنان باید
که به انجاز مقترن باشد
هر امیدی که آن وفا نشود
بتر از یاس دلشکن باشد
وعده هایی دراز بی حاصل
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۲ - ایضا له
مفتی مشکلات شرع کرم
کز تو کام امید حاصل شد
سایۀ تو بر افتاب افتاد
از پی مهر تو همه دل شد
یک سوال مرا جواب اندیش
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۶ - وله ایضا
تو به علم نجوم فخر کنی
گویی این اصل علمها آمد
چیست علم نجوم جز ژاژی
کالت و ساز هر گدا آمد؟
گاه گویی که آن صواب آمد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - و له ایضاً
ای که جزیاد مخلوق تو نخورد
لاله چون جام پر شراب کند
ابر سرمایۀ گهرباری
از سر کلکت اکتساب کند
آتش خاطرت چو شعله زند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۴۳ - وله ایضا
رمضانست همین دهن دربند
در دوزخ به خویشتن در بند
بهر دفع زبانی دوزخ
این زبان دروغ زن در بند
روزکی چند با خدا پرداز
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۴۷ - ایضا له
مشو ایمن ز کید خصم ضعیف
کز تو اندیشۀ گریغ کند
تار ابریشم ار چه باریکست
وقت باشد که کار تیغ کند
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۴۸ - وله ایضا
کی بود؟کی؟ که باز صدر جهان
روی خیمه سوی عراق کند
تا ز گرد رکاب او همه کس
نوشداروی اشتیاق کند
ای عجب!خود کسی چو من باشد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۵۰ - ایضا له
ای که خورشید بی رضای تو سر
از گریبان صبح بر نکند
جز بعون بنان تو دریا
دامن ابر پر گهر نکند
کوه دستی که زیر سنگ ز تست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۲ - وله ایضاً
دوش مخدوم من که تا جاوید
باد از جاه و بخت خود خشنود
با من آن کرد از بزرگیها
که نه دید آنچنان کسی نه شنود
دست انعام او بصیقل لطف
[...]