گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

تو به علم نجوم فخر کنی

گویی این اصل علمها آمد

چیست علم نجوم جز ژاژی

کالت و ساز هر گدا آمد؟

گاه گویی که آن صواب آمد

گاه گویی مه این خطا آمد

علم شرعست علم و هر چه جزوست

به حقیقت همه هبا آمد

نیست خالی منجّم از ذلّت

ورچه مقبول پادشا آمد

بس عزیزست مرد دانشمند

ورچه درویش و بینوا آمد

گرچه سر بر فلک برد این علم

ورچه با طبع آشنا آمد

حاصلش چیست جز شمار دو قرص

کز کجا رفت وز کجا آمد؟