سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۳ - التمثیل فی قصّة ابراهیم الخلیل علیهالسّلام
گرچه نمرود آتشی افروخت
آتشش چون علف نیافت نسوخت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱ - ذکر نفس الکلی نذیر ناصح و اهماله غرور فاضح
گر قبای بقا نخواهی سوخت
برکش از تن قبای آدم دوخت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۴ - فی التّمثّل
طالع آنکه دین به حرص فروخت
در وبالش به احتراق بسوخت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵۴ - در تسویت پارسی و تازی
تا عمر شمع تازیان بفروخت
کسری اندر عجم چو هیمه بسوخت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۸ - فی ذکر رفقاء السّوء
دوست نادان بود نباید سوخت
باید این حکمت از علی آموخت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۹ - اندر دور قمر و گردش روزگار
دوست را کس به یک بلا نفروخت
بهر کیکی گلیم نتوان سوخت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
حاتم از جود تو سخا آموخت
دولت از ملک تو ثبات اندوخت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۰ - حکایت اندر حلم و سیاست و تحمّل پادشاه از رعیت
چند خواهی به درد ما را سوخت
که نه ما را خدای بر تو فروخت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۶ - در مدح اقضیالقضاة جمالالدیّن ابوالقاسم محمودبن محمّدِالاثیری
روی او چون ز رای او بفروخت
آفتابی به آفتاب آموخت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
هرکه در سر چراغ دین افروخت
سبلت پف کنانش پاک بسوخت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۹ - صفت سمنار و ساختن قصر خورنق
روی نعمان ازین سخن بفْروخت
خرمن مهر و مردمی را سوخت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۰ - صفت خورنق و ناپیدا شدن نعمان
همه را یک به یک به هم بردوخت
چون به هم جمله شد درو آموخت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر
هرکسی مِی خرید و تیغ فروخت
درع آهن درید و زرکش دوخت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۰ - داستان بهرام با کنیزک خویش
تیر شه برق شد جهان افروخت
گوش و سم را به یکدیگر بردوخت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۳ - عتاب کردن بهرام با سران لشگر
دیو را بست و اژدها را سوخت
پیل را کشت و کرگدن را دوخت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۷ - نشستن بهرام روز یکشنبه در گنبد زرد و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم دوم
هرکه را جامهای ز مهر بدوخت
چونکه بدمهر دید باز فروخت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
گرچه در تاب تشنگی میسوخت
لب به دندان ز لابه برمیدوخت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۳ - آگاهی بهرام از لشکرکشی خاقان چین بار دوم
فتنه میساخت مصلحت میسوخت
ملک میجست و مال میاندوخت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان
بر امانت خیانتی بردوخت
وآن امینی به خائنی بفروخت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم
شمع را در سرای خویش افروخت
دل پروانه را به آتش سوخت