گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۵ - در مدح امام زکی‌الدین بن حمزهٔ بلخی و نکوهش خواجه اسعد هروی

 

دوش چون صبح بر کشید علم

شد جهان از نسیم او خرم

روشنی آمد از عدم به وجود

تیرگی از وجود شد به عدم

شب دیجور شد ز روز جدا

[...]

سنایی غزنوی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

زین جهان همه سراسر غم

دلم از دل گرفت و از جان هم

سنایی غزنوی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۹ - و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین

 

محترم بوده در جهان قدم

نور او پیش از آدم و عالم

سنایی غزنوی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۰ - اول ما خلق الله تعالی نوری

 

هر چهار آفتاب چرخ امم

بحر صدق و حیا و عدل وکرم

سنایی غزنوی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۹ - در شکایت احوال

 

نه خطا گفتم و غلط کردم

‌حشو بود این‌گهرکه من سفتم

سنایی غزنوی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۰ - فی الشکایه

 

دوستی نیست کو شود همدم

همدمی نیست کو شود محرم

سنایی غزنوی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۱ - خطاب به خورشید

 

ای خطاب تو نیر اعظم

ای خضر کسوف مسیحا دم

سنایی غزنوی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۲ - والشمس وضحیها والقمراذا تلیها

 

ایتت عزف که صانع عالم

بر وجود تو یاد کرد قسم‌!

سنایی غزنوی
 
 
۱
۲
۳
۷