معنی دیگر آن بود که ولی

هست از معرفت غنی و ملی

والذی فی مقامه اعلی

هو بالحمد و الثنا اولی

تا که گردد عدو ز عشق ولی

تا شود بینوا غنی و ملی

تا شوی همچو او تو نیز ولی

کندت صحبتش غنی و ملی

در نگر کز چه روست مستولی

تا شود بر تو مکرهاش جلی

از عدد هر که رست گشت ولی

شیر حق دان ورا تو همچو علی

قدوة اهل دین علی ولی

قدر او همچو نام خویش علی

صنم تن گدل ز تنگ دلی

داد بیرون دمی به صد خجلی

تیر و انگشتوانه و قدلی

وز دگرگونه سازهای یلی

خرقها گر چه میرسد به علی

کس نگردد به نام خرقه ولی

قول روشن چو هست و نص جلی

پی رخصت چه گردی؟ ای زحلی

به کرامات و معجز و بولی

به ابوبکر و عمر و بعلی

شده معلول علت اولی

گفته سبحان ربی الاعلی

پس تو ای دوست از قیاس جلی

اول الفکر و آخر العملی

اندرین قول هم ز کور دلی

ژاژکی خورده است معتزلی

فعل حق را دگر ز کور دلی

غرضی خاص کرد معتزلی

نعمت الله ماست پیر ولی

یادگار محمد است و علی

نعمت الله هست و خواهد بود

نعمت لایزال لم یزلی

یاد او کرده ام به روز و به شب

[...]

ای که هستی محب آل علی

مؤمن کاملی و بی بدلی

ره سنی گزین که مذهب ماست

ورنه گم گشته ای و در خللی

رافضی کیست دشمن بوبکر

[...]

هر که باشد محب آل علی

شک ندارم که عارف است و ولی

با تو ما را محبت ازلی است

با لبت رازهای لم یزلی

یافت از صحبت علی ولی

گشت منظور بندگی علی