گنجور

ظهیر فاریابی » مثنویات » شمارهٔ ۲

 

بودم ایام وصلت ای دلکش

همچو گل هفته ای و لیکن خوش

ظهیر فاریابی
 

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - وله ایضا یمدحه

 

صرصر انتقام تو خوش خوش

ز آب حیوان بر آورد آتش

کمال‌الدین اسماعیل
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل سیم

 

چیست دنیا و خلق و استظهار

خاکدانی پر از سگ و مردار

درغرورش توانگر و درویش

شاد همچون خیال گنج اندیش

نجم‌الدین رازی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل پنجم » بخش ۵ - غزل

 

تیری، ای دوست، برکش از ترکش

پس به آبروی چون کمان درکش

هان! دلم گر نشانه می‌خواهی

زدن از توست و از من آهی خوش

کی ز تیرت الم رسد؟ که مرا

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - سبب نظم کتاب

 

غزلیات و مثنویاتش

چون حکایات او به غایت خوش

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دوم » بخش ۱ - سر آغاز

 

عقل گردون نورد گردنکش

جمع کرده دل از چهار وز شش

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۱ - سر آغاز

 

همچو پروانه ز اشتیاق رخش

خویشتن را فگنده در آتش

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل پنجم » بخش ۲ - حکایت

 

چشم مستش چو ابروی دلکش

خوب با خوب دیده خوش با خوش

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل نهم » بخش ۴ - حکایت

 

پای‌ها از کنار آن مهوش

چست در زد به منقل آتش

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دهم » بخش ۳ - مثنوی

 

موی زلفت فراز عارض خوش

سوخت ما را، چو موی در آتش

عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۴

 

کل عقل بوصلکم مدهش

کل خد ببینکم مخدش

مست گشتم ز طعنه و لافش

دردیش خوشتر است یا صافش

بصر العقل من جلالتکم

[...]

مولانا
 

سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲

 

بر در کعبه سائلی دیدم

که همی‌گفت و می‌گرستی خوش

می‌نگویم که طاعتم بپذیر

قلم عفو بر گناهم کش

سعدی
 

سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۸

 

طفل را سیبکی دهند به نقش

بستانند ازو نگین بدخش

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۸

 

یکی امروز کامران بینی

دیگری را دل از مجاهده ریش

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۸

 

روزکی چند باش تا بخورد

خاک، مغز سر خیال اندیش

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۸

 

فرق شاهی و بندگی برخاست

چون قضای نبشته آمد پیش

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۸

 

گر کسی خاک مرده باز کند

ننماید توانگر و درویش

سعدی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۹
sunny dark_mode