نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
دیده آتشین من برکش
واتشم را بکش به آبی خوش
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
جای کردند و خوان نهادنش
شوربا و کباب دادندش
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
شد برون زان سرای مینوفش
سر سوی خانه کرد با دل خوش
کمالالدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - وله ایضا یمدحه
صرصر انتقام تو خوش خوش
ز آب حیوان بر آورد آتش
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل سیم
چیست دنیا و خلق و استظهار
خاکدانی پر از سگ و مردار
درغرورش توانگر و درویش
شاد همچون خیال گنج اندیش
عراقی » عشاقنامه » فصل پنجم » بخش ۵ - غزل
تیری، ای دوست، برکش از ترکش
پس به آبروی چون کمان درکش
هان! دلم گر نشانه میخواهی
زدن از توست و از من آهی خوش
کی ز تیرت الم رسد؟ که مرا
[...]
عراقی » عشاقنامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۱ - سر آغاز
همچو پروانه ز اشتیاق رخش
خویشتن را فگنده در آتش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۴
کل عقل بوصلکم مدهش
کل خد ببینکم مخدش
مست گشتم ز طعنه و لافش
دردیش خوشتر است یا صافش
بصر العقل من جلالتکم
[...]
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲
بر در کعبه سائلی دیدم
که همیگفت و میگرستی خوش
مینگویم که طاعتم بپذیر
قلم عفو بر گناهم کش
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۸
یکی امروز کامران بینی
دیگری را دل از مجاهده ریش
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۸
روزکی چند باش تا بخورد
خاک، مغز سر خیال اندیش
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۸
فرق شاهی و بندگی برخاست
چون قضای نبشته آمد پیش
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۸
گر کسی خاک مرده باز کند
ننماید توانگر و درویش