آن غریبان منزل دنیی
آن عزیزان جنتالماوی
محرمان سراچهٔ قدسی
لوح خوانان سر نه کرسی
سالکان طریقهٔ علیا
راهداران جادهٔ سفلا
زنده جانان مرده در غم یار
مست حالان جان و دل هشیار
پادشاهان تخت روحانی
غوطهخواران بحر نورانی
شاهبازان در قفس مانده
پیش بینان بازپس مانده
از حدود وجود گم گشته
وز عقول و نفوس بگذشته
به کسی شان، ز دوست پروا، نه
سوخته، چون ز شمع، پروانه
همچو پروانه ز اشتیاق رخش
خویشتن را فگنده در آتش
در ره دوست پا ز سر کرده
ابجد عشق را ز بر کرده
چون ز کتاب دهر جیفه شده
بر سریر صفا خلیفه شده
یار خود دیده در پس پرده
تن به جان مانده، جان فدا کرده
می نخورده شده به بویی مست
دوست نادیده دل بداده ز دست
بر ره یار منتظر مانده
نمک شوق بر دل افشانده
بار محنت کشیده چون ایوب
زهر فرقت چشیده چون یعقوب
نظر جان ز جسم بگسسته
صدق «میعاد» باز دانسته
کرده از جان بسوی کوش چوروی
«لیس فی جبتی سوی الله» گوی
جان «اناالحق» زنان و تن بردار
فارغ از جنت و گذشته ز نار
علم اتحاد بر بسته
لشکر خشم و آز بشکسته
بن و بیخ خیال برکنده
گشته آزاد و هم چنان بنده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف حال افرادی میپردازد که در جستجوی حقیقت و عشق الهی هستند. آنها رهروان طریقت و مشغول به یادگیری و تعالی روحانیاند، اما در دنیای مادی به سر میبرند. این افراد مانند پروانهای در آتش عشق، جان خود را فدای دوست کرده و آمادهی تحمل رنجها و مشکلات برای رسیدن به محبوب واقعی هستند. آنها از قید و بندهای دنیوی آزاد شده و با عشق به خداوند، از لذات دنیوی دوری گزیدهاند. شاعر به زیبایی تاثیر عشق و درد حیات را بر روح انسانها توصیف میکند و در نهایت به وحدت وجود و رهایی در عشق الهی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: آن کسانی که در این دنیا غریب و بیکس هستند، همان عزیزان و محبوبانی هستند که در بهشت آرامش و آسایش دارند.
هوش مصنوعی: دوستان نزدیک و همیشه همراه، در مکانی مقدس و روحانی، کسانی هستند که همواره به خواندن لوحهای آسمانی مشغولند و بر این مکان تکیه زدهاند.
هوش مصنوعی: رهروان مسیر آسمانی، هدایتکنندگان راههای زمینی هستند.
هوش مصنوعی: زندگی محبوب من در غم یارش به پایان رسیده است، در حالی که من در حالتی مست و سرخوش، جان و دل خود را هشیار حفظ کردهام.
هوش مصنوعی: پادشاهان دارای مقام معنوی، غرق در دریای نور و روشنی هستند.
هوش مصنوعی: پرندگان بزرگ و توانای آسمان، در قفس زندانی شدهاند و پیشگویانی که در گذشته بودند، اکنون در موقعیتی عقبمانده قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: از مرزهای وجود فراتر رفته و از درک و فهم انسانها عبور کردهام.
هوش مصنوعی: کسی که از محبت و احترام به دوستان میداند، مانند پروانهای است که به شعلهی شمع نزدیک میشود، بدون اینکه از خطر سوختن بترسد.
هوش مصنوعی: شبیه پروانهای که به خاطر عشق به شعلههای زیبایی خود، جانش را در آتش میاندازد.
هوش مصنوعی: در مسیر دوست، من تمام خودم را فدای عشق کردهام و همه چیز را درباره آن یاد گرفتهام.
هوش مصنوعی: زمانی که دنیا به گند و نابسامانی دچار شده، کسی به مقام و زعامت رسیده که صلاحیت کافی ندارد.
هوش مصنوعی: دوست خود را در پشت پرده جسم مشاهده کردهام؛ جانی که در اختیارش گذاشتهام، فدای او کردهام.
هوش مصنوعی: دوست نادیده به من بویی زده که حالا مست شدم و دلم را به راحتی باختم.
هوش مصنوعی: بر سر راه یار نشستهام و با شوق و محبت، دلتنگیام را نشان میدهم.
هوش مصنوعی: کسی که مانند ایوب سختیها را تحمل کرده و درد جدایی را مانند یعقوب تجربه کرده است.
هوش مصنوعی: نگاه جان از جسم جدا شده و حقیقتی که به نام «میعاد» شناخته میشود، دوباره مشخص و روشن گردیده است.
هوش مصنوعی: به سوی هدف خود با تمام وجود تلاش کن، زیرا هیچ کس جز خدا نخواهد بود که در پناه او جایگاهی داشته باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم انسانی اشاره دارد که با آگاهی و شناخت عمیق از حقیقت خود، از تعلقات دنیوی و گذشتههای دردناک رهایی یافته است. او به گونهای زندگی میکند که دیگر به بهشت و جهنم اهمیت نمیدهد و در آرامش و آزادی روحی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: دانش ما باعث وحدت و یکپارچگی میشود و میتواند خشم و آز و همچنین مشکلات را شکست دهد.
هوش مصنوعی: ریشه و پایهی خیال از بین رفته و آزاد شده، اما همچنان در بند و اسیر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.