کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۸ - وله ایضا فی صفتها
ای ز احکام همچو رویین دز
دست و هم از گشادنت عاجز
کمالالدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۱ - وله ایضا فی صفتها
ای ز احکام همچو رویین دز
دست وهم از گشادنت عاجز
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۳
گل سرخش چو عارض خوبان
سنبلش همچو زلف محبوبان
همچنان از نهیب برد عجوز
شیر ناخورده طفل دایه هنوز
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۰
نیک سهل است زنده بی جان کرد
کشته را باز زنده نتوان کرد
شرط عقل است صبر تیرانداز
که چو رفت از کمان نیاید باز
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۸
آن که چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۸
پارسایان روی در مخلوق
پشت بر قبله میکنند نماز
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۰
دریای فراوان نشود تیره به سنگ
عارف که برنجد تنک آب است هنوز
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۰ - باز گستاخی و حسد کردن مریدان بعد از آنکه توبه و استغفار کرده بودند
همه گردند در طلب عاجز
ندهد کس نشان ز من هرگز
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۳ - در بیان آنکه در مخلوقات و مصنوعات آدمی است که مختار است و باقی مجبوراند اختیاری ندارند. چنانکه آتش قادر نیست که گرمی نکند و آب نتواند که تری نکند و آفتاب نتواند که روشنی ندهد. پس آدمی در محل حساب از آن است که مختار است و بربد و نیک قادر است. و اگر گوید مجبور و قادر نیستم خلاف میگوید زیرا پشیمانی او بر کار کرده مکذب دعوی اوست
توبه کن زود و ناله کن بخدا
گو که دانم یقین که هیچ جز
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۱ - اظهار بندگی کردن شاعر در پیشگاه شاه
پادشاها نزاری عاجز
جز به اخلاص دم نزد هرگز
اوحدی » جام جم » بخش ۷۷ - در بیوفایی جهان و خرسندی به حکم قضا
مرغ و ماهی چه میکشی در دیر؟
چون نشان سمک ندانی و طیز
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل دوم » بخش ۱۵ - الفرقة الثالثة
بد بود، ورنه خودبود عاجز
به خدائی کجا سزد هرگز
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل سوم » بخش ۸ - حکایت
وانکه او همچو ما بود عاجز
به خدائی کجا سزد هرگز
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل ششم » بخش ۴ - حکایت
لفظ و معنی و جان و تن معجز
نیست و نبود چو آن دگر هرگز
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل هشتم » بخش ۲ - الضلال المبین
گر تو قادر شوی و گر عاجز
خللی ناید اندر او هرگز
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶ - در نعت سیدالمرسلین و خاتم النبیین علیه من الصلوات الفضلها و من التحیات اکلمها
شرح خلقش که خلق از آن عاجز
کی کما ینبغی توان هرگز
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۴۶ - اشارت به آنکه امر دو قسم است ایجادی و ایجابی
بر قوی روشن است و بر عاجز
که تخلف ازان بود جایز