گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷

 

هر دم از خانه رخ بدر دارد

در پی عاشقی نظر دارد

هر زمان مست بر سر کویی

با کسی دست در کمر دارد

یار آن کس شود، که مینوشد

[...]

اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - وله ایضا (من و آن دلبر خراباتی - فی طریق الهوی کمایاتی)

 

هر دم از خانه رخ بدر دارد

در پی عاشقی نظر دارد

هر زمان مست مست بر سر کوی

با کسی دست در کمر دارد

هر دمی عاشق دگر جوید

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۳ - درتحقیق وصول عرفی

 

این دو را از میان چو بردارد

دست با خویش در کمر دارد

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

کوچه عشق بس خطر دارد

گو میا هر که فکر سر دارد

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

سوی ما هر زمان نظر دارد

دمبدم جلوه ئی دگر دارد

ابن یمین
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۴۸

 

هر که این سمع و این بصر دارد

سخنم سر به سر زبر دارد

شاه نعمت‌الله ولی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۷ - به شهر آمدن شه‌زاده

 

خشکی این هوا ضرر دارد

لب دریا هوای تر دارد

هلالی جغتایی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

مور در چاه کی خبر دارد

که ستاره کجا گذر دارد

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

پشه نازد بدین که پر دارد

لیک عنقا پری دگر دارد

وحشی بافقی
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - و نیز

 

تفنگ بیخطای شاه جهان

نقطه از روی حرف بردارد

راست رو، موشکاف و صیدافکن

در یک انگشت صد هنر دارد

کلیم
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۹

 

از دل ما دلت خبر دارد

دوستی اینقدر اثر دارد

هرکه رویت بدید حیران است

پاکی گوهر نظر دارد

مهر نگشوده سوزدش چون شمع

[...]

اسیر شهرستانی
 

بیدل دهلوی » ترجیع بند

 

هوش اگر نشئه‌ای به سر دارد

با فلک دست در کمر دارد

آن‌که چاکی به دل رساند از عشق

چمنِ فیضِ صد سحر دارد

هرکه را داغِ حیرتی دریافت

[...]

بیدل دهلوی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

مور گر پای در شکر دارد

مار هم گنج زیر سر دارد

آذر بیگدلی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۰۷

 

هرکه در بحر جان نظر دارد

قصد غواصی گهر دارد

چون ز دریا برآورد گهری

طلب گوهر دگر دارد

جز گهر نیست در نظر او را

[...]

نورعلیشاه
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۳ - ا ندرز

 

دیو وجدان هزار سر دارد

هر سری نغمهٔ دگر دارد

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode