ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۶ - خطاب به نزدیکان شاه
تا فزایی ز بهر شاه سپاه
یا که افزون کنی خزینهٔ شاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۶ - جعل نامه و گرفتار ساختن مرد بیگناه
من وطن خواهم و فدائی شاه
دشمن بلشویک نامه سیاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۸ - داستان مرد حکیم
بنهادی ز جهل بیاکراه
دنبه را در برابر روباه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۰ - حکایت مرغ پیر که به دام افتاد
گفت صیاد کاین ز بخت سیاه
رفته با نورسان ز غفلت راه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۰ - حکایت مرغ پیر که به دام افتاد
روزی از روزها ز بخت سیاه
چند دهقان درآمدند ز راه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۰ - حکایت مرغ پیر که به دام افتاد
خالی الذهن و حسبهٔلله
چون که بودم در آن قضیه گواه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۱ - داستان مهندسی که گنجخانه ساخت
چون ز مقصود شه شدند آگاه
رخ نهفتند یک یک از در شاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد
راهزن را گرفتن اندر راه
گرچه خود را نهان کند در چاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق
ور ترا بر زمانه نیست نگاه
چیست پس فرق بنده با الله
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۳ - سیل در اصفهان
برفهای پیاپی دی ماه
در در و دشت آب شد ناگاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۴ - آخر سال
چهل و نه گذشت با اکراه
بر سرم پنجه میزند پنجاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۴ - آخر سال
یا شود خرج راهآهن شاه
یا بدر میرود ز دیگر راه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۵ - حکایت کسی که با پلنگ دوستی کرد و موشان را بیازرد
وای آن کو به پشتوانی شاه
بر رعیت کند به کبر نگاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۷ - حکایت در بخل و امساک
پس مرگ یزید نامهسیاه
گشت صافی جهان به عبدالله
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۰ - حکایت اشرف خر
همه همسایگان شدند آگاه
که رعیت بری بود از شاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۱ - حکایت احمد شاه قاجار و مال اندوختن او
چون دل خلق شد به خشم از شاه
زودش از گاه افکنند به چاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۱ - حکایت احمد شاه قاجار و مال اندوختن او
گر کسی کرد یک خطا ناگاه
چون ندارد امید عفو ز شاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۵ - خطاب به دروغگویان مصلح نما
این به کرمان نشسته بر سر راه
وآن گدایی کند به کرمانشاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری
با من آیرم بگفته بودکه شاه
اشقیا را براند از درگاه
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری
ویژه که امسال از تفضل شاه
رفت فرمان به کار رخت و کلاه