گنجور

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۴۵

 

مهر ایشان بود فیا وارم

غمتان من بهر دو بگسارم

عنصری
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۵ - شکوه از گرفتاری، ناله از بدهکاری

 

روز تا شب ز غم دل افگارم

همه شب تا به روز بیدارم

به دل شخص جان همی کاهم

به دل اشک خون همی بارم

روز و شب یک زمان قرارم نیست

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۶ - ایضا شکوه و ناله

 

از دو دیده سرشک خون بارم

چون ز گفتارهات یاد آرم

باز ترسم که آگهی یابند

به ستم خویش را فرو دارم

من خیال تو را کجا بینم

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۹ - ستایشگری

 

ای بزرگی که همتت گوید

من به قدر آسمان دوارم

مهر مانند بر جهان تابم

ابر کردار بر زمین بارم

من که مسعود سعد سلمانم

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷ - صفت اسفندیار چنگی

 

تا من آن چارپا به زخم آرم

حق آن پیر مرد بگزارم

مسعود سعد سلمان
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۸ - در جواب عقل «‌و سقیهم ربهم شراباً طهورا»

 

هیچ دانی که چون گرانبارم

به غم دیگران گرفتارم

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۱ - خطاب به خورشید

 

دار ملک تو کشور چارم

بام قصر تو پنجمین طارم

سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶

 

زیر بار غمی گرفتارم

کاندرو دم زدن نمی‌آرم

عمر و عیشم به رنج می‌گذرد

من از این عمر و عیش بیزارم

در تمنای یک دمی بی‌غم

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰

 

درد دل هر زمان فزون دارم

چه کنم بی‌وفاست دلدارم

همه با من جفا کند لیکن

به جفا هیچ ازو نیازارم

بار اندوه و رنج محنت او

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸

 

گر عزیزم بر تو گر خوارم

چه کنم دوستت همی دارم

بر دلم گو غمت جهان بفروش

با چنین صد غمت خریدارم

سایه بر کار من نمی‌فکنی

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - عقل بیدار

 

بخدائی که مهر معرفتش

کرد توفیق عقل بیدارم

برسولی که روز حشر امید

بخدا و شفاعتش دارم

که اگر من از انچه بیتو گذشت

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » آغاز کتاب

 

رنج را گرچه من سزاوارم

از تو این ظلم کی روا دارم

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت دوم

 

این عمل را که من رهی دارم

به که فرمان دهی که بسپارم

حمیدالدین بلخی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴۶

 

آه به من می‌رسد ز سختی و رنج

که به جان مرگ را خریدارم

جای من نقطه‌ای است گوئی راست

زانکه سرگشته زیر پرگارم

خاقانی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را

 

تاجش از سر چنان به زیر آرم

که یکی موی ازو نیازارم

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode