از دو دیده سرشک خون بارم
چون ز گفتارهات یاد آرم
باز ترسم که آگهی یابند
به ستم خویش را فرو دارم
من خیال تو را کجا بینم
چون همه شب ز رنج بیدارم
بر دو دیده همی به اندیشه
هر شبی صورت تو بنگارم
با مبارک خیال تو هر شب
غم دل زار زار بگسارم
تا بریدم ز تو رفیق غمم
تا جدایی ز عزِّ تو خوارم
به سر تو که زندگانی را
زندگانی همی نپندارم
تا خریداریم همی نکنی
کاسد کاسدست بازارم
منکر نعمتت ندانم شد
که شنیدست هر کس اقرارم
فخر جویم همی به خدمت تو
ورچه هست از همه جهان عارم
صد رها گر زمین تهیست چه شد
چو جهان پر شدست ز آثارم
ور ببندم نمیتوانم رفت
میرود در زمانه اشعارم
از غم و رنج بر دلم کوهیست
تا برین خشک تند کهسارم
خار اندام گشت پیرهنم
موی مالیده گشت دستارم
روزیای دارم اندک و همه سال
در میان بلای بسیارم
گر نگیرم قرار معذورم
که درین تنگ سله چون مارم
نالم و نالهام ندارد سود
ای عجب تندرست بیمارم
از ضعیفی چنان شدم که ز تن
در دل من ببینی اسرارم
آن به من میرسد ز سختی و رنج
که به جان مرگ را خریدارم
چیره شد بر جوانیم پیری
قار شد شیر و شیر شد قارم
نیست هنگام آنکه گویم من
به خطرها دلیر و عیارم
بر بلاها چو باد برگذرم
پای بر غم چو کوه بفشارم
تا سرشته شدم چو گل به عَنا
ز آب دیده میان گلزارم
جان من نقطهایست گویی راست
زانکه سرگشتهتر ز پرگارم
فلک از من دریغ دارد خاک
زو زر و سیم امید کی دارم
که به هر قلعهای و زندانی
در دو گز بیش نیست رفتارم
هیچ کس را هنر گناهی نیست
رنجه زین گنبد نگونسارم
زان همی عاجزم درین کوشش
که نه با چون خودی به پیکارم
دشمن خویشتن منم بیشک
از زمانه همی نیازارم
دی نرفتم به رسم تا امروز
به همه محنتی سزاوارم
همت من همی ز دل خیزد
من به همت ز دل گرفتارم
چه کنم بنده این فضولی را
واجبست ار ز غم دل افگارم
شاید ار زَ اندُهان دو تا پشتم
وز دو دیده به رخ فرو بارم
محض دیوانهام ندارم عقل
کس نگوید همی که هشیارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق و رنجهای خود سخن میگوید. او از درد جدایی و غم شدید ناشی از خیالی عاشقانه مینالد و میگوید که شبها به یاد معشوق بیدار میماند و با اشکهایش اندوه دل را بیان میکند. شاعر احساس میکند که زندگیاش بدون وجود معشوق بیمعناست و از بیپناهی و تنهایی رنج میبرد. او ویژگیهای زندگی و جوانی خود را در محاصره پیری و غم میبیند و از ناتوانی و بیماری خود گلایه میکند. در نهایت، از سرگشتگی و دیوانگی سخن میگوید و تأکید میکند که همه این احساسات ناشی از عشق و دلدادگیاش است.
هوش مصنوعی: وقتی به یاد سخنان تو میافتم، اشکهای خونین از چشمانم جاری میشود.
هوش مصنوعی: ترس من این است که دیگران از کارهای نادرستم باخبر شوند، به همین دلیل تلاش میکنم آنها را پنهان کنم.
هوش مصنوعی: من چطور میتوانم به یاد تو فکر کنم، وقتی که هر شب به خاطر درد و رنج بیدار میمانم؟
هوش مصنوعی: هر شب، در فکر تو هستم و تصویر تو را در چشمهای خود ترسیم میکنم.
هوش مصنوعی: من با خیال خوش تو هر شب غم و اندوه دل را دور میکنم و از آن رهایی مییابم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از تو جدا شوم، غم و اندوه من نیز بیشتر میشود و تا زمانی که از تو دور باشم، خود را خوار و بیارزش میبینم.
هوش مصنوعی: به خاطر تو، زندگی را دیگر زندگی نمیدانم.
هوش مصنوعی: وقتی من خریدار هستم، بازار حال و روز خوبی ندارد و کساد است.
هوش مصنوعی: نمیتوانم نعمت تو را انکار کنم، زیرا هر کسی که این را شنیده است، به گواهی من پی برده است.
هوش مصنوعی: من به خدمت تو افتخار میکنم، هرچند از همه جهان به من عیب میزنند.
هوش مصنوعی: اگر زمین خالی و تهی باشد، صدها بار بیفایده است، چرا که وقتی جهان پر شده از نشانههای من، چه ارزشی دارد؟
هوش مصنوعی: اگر بگویم نرود، نمیتوانم؛ اما شعرهایم در این دنیا همچنان در حال رفتن هستند.
هوش مصنوعی: دلم پر از غم و رنجی است که همچون کوهی بزرگ بر روی این دشت خشک و تند قرار دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوهی که دارم، لباس من به مانند خار شده و عذر و دلایل من به شکل موی بر سرم درآمده است.
هوش مصنوعی: من روزی کمی دارم و در طول سال گرفتار مشکلات زیادی هستم.
هوش مصنوعی: اگر من آرامش نداشته باشم، میتوانم عذرخواهی کنم، زیرا در این فضای تنگ و محدود مانند یک مار هستم.
هوش مصنوعی: من شکایت میکنم و صدایم هیچ فایدهای ندارد، عجب که من بیمار هستم اما از نظر جسمی سالم به نظر میرسم.
هوش مصنوعی: از شدت ناتوانی به حالتی رسیدهام که اگر به دل من نگاهی بیندازی، میتوانی رازهایم را ببینی.
هوش مصنوعی: از سختی و زحمتهایی که میکشم، به جایی میرسم که با وجود مرگ، آنچه آرزویش را دارم برایم به دست میآید.
هوش مصنوعی: جوانیام به پیری تبدیل شده و حالا احساس میکنم که قدرت و شجاعتم به ناتوانی و ضعف تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: زمانی نیست که بگویم من در برابر خطرها شجاع و بیباک هستم.
هوش مصنوعی: من از مشکلات و سختیها همچون باد عبور میکنم و بر دردها و غمها مانند کوهی ایستادگی میکنم.
هوش مصنوعی: من از عاطفه و محبت به وجود آمدهام، مانند گلی که در باغی سرسبز و شاداب رشد کرده است.
هوش مصنوعی: جان من همچون نقطهای است که راست و مستقیم به نظر میرسد، اما در واقع به اندازهای حیران و سرگشتهام که ناچار از یک پرگار هم بیشتر گیج و سردرگم هستم.
هوش مصنوعی: آسمان به من چیزی نمیدهد و از خاک، طلا و نقرهای نمیسازم، پس به چه چیزی میتوانم امیدوار باشم؟
هوش مصنوعی: من هیچ کجا را از خودم دور نمیکنم و همیشه در نزدیکی خودم هستم، به گونهای که حتی در هر قفلی یا زندانی، دو قدم بیشتر از خودم فاصله ندارم.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند هنر و خلاقیت را گناه به حساب آورد، زیرا این دنیا و زندگی ما پر از مشکلات و چالشهاست.
هوش مصنوعی: من در تلاش و کوشش خود ناتوانم، زیرا نمیتوانم با فردی مانند خودم به مبارزه بپردازم.
هوش مصنوعی: من خود دشمن خودم هستم و به یقین از زمانه هم آزار میبینم.
هوش مصنوعی: دیروز به دلیل اشتباهی که کردم، تا امروز با تنبیهی مناسب مواجه هستم.
هوش مصنوعی: عزم و ارادهام از دل برمیخیزد و من به خاطر همین اراده از دل، درگیر و گرفتار هستم.
هوش مصنوعی: چه کنم، من باید به این کنجکاوی بپردازم، چون غم دل من را آزار میدهد.
هوش مصنوعی: شاید اگر از دو طرف تحت فشار باشم و از هر دو چشم به چهرهات بنگرم، بتوانم غمش را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر دیوانگیام عقل ندارم و هیچکس نمیگوید که من آدم هشیاری هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهر ایشان بود فیا وارم
غمتان من بهر دو بگسارم
روز تا شب ز غم دل افگارم
همه شب تا به روز بیدارم
به دل شخص جان همی کاهم
به دل اشک خون همی بارم
روز و شب یک زمان قرارم نیست
[...]
هیچ دانی که چون گرانبارم
به غم دیگران گرفتارم
زیر بار غمی گرفتارم
کاندرو دم زدن نمیآرم
عمر و عیشم به رنج میگذرد
من از این عمر و عیش بیزارم
در تمنای یک دمی بیغم
[...]
بخدائی که مهر معرفتش
کرد توفیق عقل بیدارم
برسولی که روز حشر امید
بخدا و شفاعتش دارم
که اگر من از انچه بیتو گذشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.