گنجور

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۹۸ - حکایت پیر آزاده با جوان محتشم زاده

 

تنت آراسته از گوهر و در

چون شکنبه شکم از سرگین پر

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۱۱۱ - مناجات در تقریب نصایح انگیختن

 

زیر پایش چو کند پای ز سر

نشتر خار بود سبزه تر

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۴۲

 

کودکی را پدر آمد ز سفر

هر که کردش ز در خانه گذر

جامی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

گفت: هستیم به هر شام و سحر

به هم آمیخته چون شیر و شکر

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

دیدن حشمت او باده اثر

چشم نظارگیان مست نظر

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

بود چابک زنی آن جا حاضر

گفت: تا چند که این کیست آخر؟

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

عام را خود ز شام تا به سحر

نیست جز خواب و خورد کار دگر

شیخ بهایی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۳۲ - تاریخ درگذشت ملابوذر فرزند مولانا خلیل الله قزوینی

 

«بوذر» آن نو گل بستان کمال

کرد از این عالم فانی چو سفر

نو گلی رفت که چون لاله گذاشت

داغها گلشن خود را بجگر

کرد از این اجر مصیبت فارغ

[...]

واعظ قزوینی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode