گنجور

 
واعظ قزوینی

«بوذر» آن نو گل بستان کمال

کرد از این عالم فانی چو سفر

نو گلی رفت که چون لاله گذاشت

داغها گلشن خود را بجگر

کرد از این اجر مصیبت فارغ

ذمه خویشتن از حق پدر

چید اگر دست اجل خوش ثمری

باش یارب تو نگهدار شجر

عقل تاریخ وفاتش پرسید

گفتمش:«حیف ز ملابوذر!»