حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷
بلبلی برگِ گُلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههایِ زار داشت
گفتمش در عین وصل، این ناله و فریاد چیست؟
گفت ما را جلوهٔ معشوق در این کار داشت
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۴ - خواجه حافظ فرماید
بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت
واندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
مرغ مدفونی گلی از شرب در منقار داشت
برگلستانی زکمخا نالهای زار داشت
گفتمش چون چرخ ابریشم فغان در وصل چیست
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایشنامه
مرغ زرینی گلی از شرب در منقار داشت
بر گلستانی ز کمخا نالهای زار داشت
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰
یار نازک دل که بی موجب ز من آزار داشت
عمری از تیغ تغافل خاطرم افگار داشت
داشتم بسیار درد و حسرت از آزار او
با من آزارش نمی دانم چرا بسیار داشت
دیده بخت من از نادیدن او تیره بود
[...]
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹
جانم از صبح ازل چون دیده بر دیدار داشت
تا ابد هم دل تمنای رخ دلدار داشت
یار باری دان دل و جان ابد را تا ازل
پادشاه لامکان چون از مکانها عار داشت
تا که هست از کفر و ایمان چشم کافر کیش او
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - این ترکیب بند حین وداع و معاودت از مکه معظمه به هندوستان به طرز عرفای موحد در نعت حضرت سید المرسلین مذیل به اسم ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان بن بیرام خان گفته شده
احمد مرسل که باطن مشرق انوار داشت
دوست را آیینه بر اندازه دیدار داشت
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸
بی تو امشب ساغر می، دیدهٔ خونبار داشت
مرغ نغمه سر به زیر بال موسیقار داشت
زهر از گوشم چکد چون شبنم از دامان گل
ناصح من در دهن گویا زبان مار داشت
هرکسی جوید خریدار متاع خویش را
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰
عشق او در وادی من فکرها بسیار داشت
سوخت خاشاکم، وگرنه شعله با او کار داشت
در بساط این گلستان یک گل بیخار نیست
بر گل دیبا اگر پهلو نهادم، خار داشت
هرچه دیدم، در ره شوقش سماع انگیز بود
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴
یک نظر کرد و از آن صد گونه استغفار داشت
آفتاب عاشقان دایم ز گرمی عار داشت
کار من از سازگاری بیگره هرگز نبود
دایم این سررشته پیوندی به زلف یار داشت
بوی یوسف در چمن امروز ارزانست باز
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۳
برق آفت لمعه در بیضبطی اسرار داشت
نعرهٔ منصور تا گردن فرازد دار داشت
نغمهٔ تار نفس بیمژدهٔ وصلی نبود
نبض دل تا میتپید آواز پای یار داشت
دور باش منع دیدن پیش ییش جلوه است
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۴
شبکه شور بلبل ما ریشه درگلزار داشت
بوی گل در غنچه رنگ ناله در منقار داشت
نغمه جولان صید نیرنگ که زین صحرا گذشت
ترکش تیر بتان فریاد موسیقار داشت
رخصت یک جنبش مژگان نداد آگاهیام
[...]
ملا احمد نراقی » دیوان اشعار » منتخب غزلیات و قطعات » شمارهٔ ۶
شیخ ما دیشب هوای خانهٔ خمّار داشت
هیچ دانید ای حریفان با که آنجا کار داشت
مست و بی خود شد برون از خانه دیشب آن صنم
از حریفان تا که یارب بخت برخوردار داشت
آنکه دیدی سرگران از بزم ما بگذشت دوش
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
هان مگو مفتی همین دراعه و دستار داشت
فضل را آگه نیم...گی بسیار داشت
شیخ را منصف ستایند این خلاف راستی است
بارها دیدم که از ...گی انکار داشت
تا به گوناگون خورد خون خران...شیخ
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
وقت آن شیرین قلندرخوش که دراطوارسیر
ذکر تسبیح ملک در حلقهٔ زنار داشت
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۲ - صفایی نراقی
شمع ما پنهان هوای خانهٔ خمار داشت
نیمه شب تنها ندانم با که آنجا کار داشت
آنکه دیدی سرگران در بزم ما دردی کشان
نامسلمانم اگر در سر بجز دستار داشت
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۲ - صفایی نراقی
شمع ما پنهان هوای خانهٔ خمار داشت
نیمه شب تنها ندانم با که آنجا کار داشت
قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹
دوش رندی خلوتی خوش خالی از اغیار داشت
حورش از فردوس و غلمانش ز جنت عار داشت
شاهدش خوشتر ز غلمان زانکه غلمان دربهشت
ذکر استغفار و آن الحان موسیقار داشت
حورالقدوس والقدوس و آن زیبا سرشت
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳
دوش طبع من ملال از بس ز هجر یار داشت
با دل من تاسحرگه گفتگو بسیار داشت
گفتم ای دل در کجائی هرزه گردی تا به کی
کی دلی غیر از تو هرگز صاحبش را خوار داشت
این بلند اقبال من سوزد که در دور زمان
[...]