رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۲۹
گفت: خیز اکنون و سازه ره بسیچ
رفت باید، ای پسر، ممغز تو هیچ
عطار » منطقالطیر » حکایت باز » حکایت پادشاهی که سیب بر سر غلام خود میگذاشت و آن را نشانه میگرفت
من میان این دو غم در پیچ پیچ
بر چهام جان پر خطر، بر هیچ هیچ
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار مردی پاکدین
مرد معنی باش در صورت مپیچ
چیست معنی اصل صورت چیست ، هیچ
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار نایبی در دم مرگ
حال تو چونست وقت پیچ پیچ
گفت حالم میبنتوان گفت هیچ
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » خطاب خالق با داود
بر تو بفروشد جهان پیچپیچ
در جهان مفروش تو او را به هیچ
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت چوب خوردن یوسف به دستور زلیخا
چون نبیند بر تو زخم چوب هیچ
بی شک اندازد مرا در پیچ پیچ
عطار » منطقالطیر » بیان وادی استغنا » حکایت مردی که پسر جوانش به چاه افتاد
کو به وقت جان بدادن پیچ پیچ
کو کسی، کو جان و تن، کو هیچهیچ
عطار » منطقالطیر » بیان وادی استغنا » حکایت مردی که صورت افلاک بر تختهٔ خاک میکشید
صورت این عالم پر پیچ پیچ
هست همچون صورت آن تخته هیچ
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۴ - در بیان روح و جسم و نقصان نفس، و گرفتاری روح باو و رهائی یافتن ببرکت متابعت شاه اولیا
غیر او خود نیست با عطّار هیچ
تو بیا بر نام من این نامه پیچ
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة و التمثیل
هر که او در قید چندین پیچ پیچ
جان نیابد باز میرد هیچ هیچ
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة و التمثیل
صوفیان در صدق و صفوت پیچ پیچ
اشتهاشان بوده صادق نیز هیچ
عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسه
آنچنان باری زبردر زیر هیچ
چون توان استاد خوش بی پیچ پیچ
عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
گفت چون در من بود صد پیچ پیچ
ملک با آن درد نبود هیچ هیچ
عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
ترک این گیر و مرا مپشول هیچ
تا زآه من نگردی پیچ پیچ
عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
این قدر دانم که با این پیچ پیچ
می ندانم می ندانم هیچ هیچ
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
از دهان او سخن در پیچ پیچ
چون رسیدی با میانش هیچ هیچ
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
من بترک تو نخواهم گفت هیچ
خواه سر پیچ از من و خواهی مپیچ
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۱ - المقالة الثامنة و الثلثون
عقل گفتش تو نداری عقل هیچ
می نبینی این همه در عقل پیچ
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۵ - الحكایة و التمثیل
میتوانی گر ز چندین پیچ پیچ
دست من گیری و انگاری که هیچ
عطار » اشترنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
هر که او در قید چندین پیچ پیچ
چون بمیرد در نیابد هیچ هیچ