مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷ - خلوت طلبیدن آن ولی از پادشاه جهت دریافتن رنج کنیزک
گفت چون بیرون شدی از شهر خویش
در کدامین شهر بودستی تو بیش؟
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان
بشنود آن مرغ بانگ جنس خویش
از هوا آید بیابد دام و نیش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۲ - تخلیط وزیر در احکام انجیل
ترک دنیا هر که کرد از زهد خویش
بیش آید پیش او دنیا و بیش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر
زانک هر مرغی بسوی جنس خویش
میپرد او در پس و جان پیش پیش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
کین سبب را آن سبب آورد پیش
بیسبب کی شد سبب هرگز ز خویش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۹ - قصهٔ مکر خرگوش
سخت درماند امیر سست ریش
چون نه پس بیند نه پیش از احمقیش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۵ - جواب گفتن شیر خرگوش را و روان شدن با او
اندر آمد چون قلاووزی به پیش
تا برد او را به سوی دام خویش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۶ - قصهٔ هدهد و سلیمان در بیان آنک چون قضا آید چشمهای روشن بسته شود
از تکبر نه و از هستی خویش
بهر آن تا ره دهد او را به پیش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۲ - نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را
گر نه کوری این کبودی دان ز خویش
خویش را بد گو مگو کس را تو بیش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۶ - تفسیر ما شاء الله کان
قطرهٔ دانش که بخشیدی ز پیش
متصل گردان به دریاهای خویش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۰ - قصهٔ خلیفه کی در کرم در زمان خود از حاتم طائی گذشته بود و نظیر خود نداشت
یک خلیفه بود در ایام پیش
کرده حاتم را غلام جود خویش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۲ - مغرور شدن مریدان محتاج به مدعیان مزور و ایشان را شیخ و محتشم و واصل پنداشتن و نقل را از نقد فرق نادانستن و بر بسته را از بر رسته
دیو ننموده ورا هم نقش خویش
او همیگوید ز ابدالیم بیش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۵ - نصحیت کردن زن مر شوی را کی سخن افزون از قدم و از مقام خود مگو لم تقولون ما لا تفعلون کی این سخنها اگرچه راستست این مقام توکل ترا نیست و این سخن گفتن فوق مقام و معاملهٔ خود زیان دارد و کبر مقتا عند الله باشد
زن برو زد بانگ کای ناموسکیش
من فسون تو نخواهم خورد بیش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۸ - مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفتهٔ خویش
رستم زال ار بود وز حمزه بیش
هست در فرمان اسیر زال خویش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۷ - دل نهادن عرب بر التماس دلبر خویش و سوگند خوردن کی درین تسلیم مرا حیلتی و امتحانی نیست
تا ابد هرچه بود او پیش پیش
درس کرد از علم الاسماء خویش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۵ - مثل عرب اذا زنیت فازن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة
او بمانده دور از مطلوب خویش
سعی ضایع، رنج باطل، پای ریش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۸ - قبول کردن خلیفه هدیه را و عطا فرمودن با کمال بینیازی از آن هدیه و از آن سبو
سر ندارد چون ز ازل بودست پیش
پا ندارد با ابد بودست خویش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۹ - در صفت پیر و مطاوعت وی
گر یکی دم تو به غفلت وا هلیش
او رود فرسنگها سوی حشیش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۱ - کبودی زدن قزوینی بر شانهگاه صورت شیر و پشیمان شدن او به سبب زخم سوزن
ای برادر صبر کن بر درد نیش
تا رهی از نیش نفس گبر خویش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۹ - گفتن مهمان یوسف علیهالسلام کی آینهای آوردمت کی تا هر باری کی در وی نگری روی خوب خویش را بینی مرا یاد کنی
هین ز مرهم سر مکش ای پشتریش
و آن ز پرتو دان مدان از اصل خویش