عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۶ - تمثیل آنکه هرکرا جوهر قابلیت معنی هست پاک سخن را بهتر از جواهر قیمتی داند و خودرا بنافرمانی از نظر پادشاهان معنی نیفکند
خود درون گوهر است آن سرّ غیب
من برون آرم از آن چون زرزجیب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳۱ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «الدنیا جیفة وطالبها کلاب»
من ندارم بحث بالا و نشیب
زآنکه دارم گنج سلطانی بجیب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
علم معنی کاروان سرّ غیب
دامن من چاک کرده تا به جیب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
علم معنی مهدیم دارد بغیب
زآنکه آن شه سرّها دارد بجیب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
علم معنی مهدیم دارد ز غیب
زانکه آن شه سرّها دارد به جیب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۶ - تمثیل در فواید خاموشی و گوش کردن پند استاد و یک جهت بودن در آن و بیان استعداد جبلی مستعدان
دادهاند او را بسی معنی ز غیب
چونکه در ذاتش نبوده هیچ عیب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۷ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «من صمت نجی» صدق نبی الله
ختم کن عطّار و سردرکش بجیب
تا بیابی بوی اسرارش ز غیب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۲ - حکایت در تمثیل حال نادانان، که بخود گمان دانائی برند، و از حقیقت حال دانایان بیخبرند و طریقۀ دانایان از نادان شمرند
پیش من یعنی بگو اسرار غیب
تا شود صافی ضمیر من ز عیب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را
هر که دارد پرورش از مرد غیب
او ندارد در نهاد خویش عیب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۷ - در قبول نمودن نصیحت و بیان ادیان و ملل مختلفۀ مخترعان و توضیح دین هدی که طریقۀ آل مصطفی و مرتضی است
هر زمانی صورتی دارد عجیب
از کمال حق نباشد این غریب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید
ای تو نور مظهر و اسرار غیب
سربرآورده تو پاکان را ز حبیب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
مصطفی و مرتضی دان سرّ غیب
خود محبّش را نباشد هیچ عیب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
معنی اوّل رسید اسرار غیب
معنی آخر برآورد او ز جیب
عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل
پس مرا عزت نصیب است از حبیب
بی نصیبی تو زعزت بی نصیب
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۱ - المقالة التاسعة
در حقیقت بی مجاز و عیب و ریب
ملهم لوح دلی نقاش غیب
عطار » مصیبت نامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقالة الثامنة عشر
هر کرا گنجی بود خاصه غریب
دیگران را کی گذارد بی نصیب
عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
کودک دلداده را مرد ادیب
کرد از مکتب نشستن بی نصیب
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعة و العشرون
هست مرغ عاشق ما عندلیب
واو ندارد هیچ جز دستان نصیب
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هفتم » بخش ۱ - المقالة السابعةو العشرون
گه بود کز نور شرع و نور غیب
گاه گویم از هنر گاهی ز عیب
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
هرکجا رفتم به بالا و نشیب
جمله را ازجان من نورست وزیب