گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱ - باقی قصهٔ اهل سبا

 

حق همی‌گوید که آری ای نزه

لیک بشنو صبر آر و صبر به

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳ - دعوت باز بطان را از آب به صحرا

 

تو روا داری که آیم سوی ده؟

تا در ابرو افکنَد سلطان گره؟

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶ - رفتن خواجه و قومش به سوی ده

 

زر گمان بردند بسته در گره

می‌شتابیدند مغروران به ده

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۲ - ترسیدن فرعون از آن بانگ

 

پیش می‌آمد سپس می‌رفت شه

جمله شب او همچو حامل وقت زه

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۶ - عذر گفتن نظم کننده و مدد خواستن

 

سهل گردان ره نما توفیق ده

یا تقاضا را بهل بر ما منه

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸۲ - بقیهٔ حکایت نابینا و مصحف

 

نیستم حافظ مرا نوری بده

در دو دیده وقت خواندن بی‌گره

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸۶ - بازگشتن به قصهٔ دقوقی

 

این همی‌گفتی چو می‌رفتی براه

کن قرین خاصگانم ای اله

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸۸ - بازگشتن به قصهٔ دقوقی

 

سال و مه رفتم سفر از عشق ماه

بی‌خبر از راه حیران در اله

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۵ - رفتن هر دو خصم نزد داود علیه السلام

 

چون در افکندند یوسف را به چاه

بانگ آمد سمع او را از اله

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۱ - وخامت کار آن مرغ کی ترک حزم کرد از حرص و هوا

 

بازتان تواب بگشاد از گره

گفت هین بگریز روی این سو منه

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۸
sunny dark_mode